دور سوم مذاکرات بین طالبان و پاکستان شکست خورد. طی دو روز کامل، رؤسای استخبارات طالبان و پاکستان با میانجیگری قطر و ترکیه در استانبول گفتوگو کردند، اما این مذاکرات بدون هیچ نتیجهای متوقف شد.
طالبان مدعی است که مطالبات غیرمنطقی پاکستان سبب ناکامی مذاکرات شده، در حالی که اسلامآباد میگوید طالبان ارادهای برای حل بحران ندارد.
هدف پاکستان از سه دور مذاکره با طالبان، اتمام حجت با کشورهای منطقه بود. اسلاماباد میخواست در نبرد علیه شبهنظامیان در داخل خاک افغانستان حمایت منطقهای و مشروعیت به دست آورد.
پس از تشدید تنشها و درگیریهای هوایی و مرزی، دو طرف سه دور مذاکره طولانی زیر فشار همهجانبه ترکیه و قطر را پشت سر گذاشتند. دور نخست در ۱۹ اکتبر در قطر با حضور خواجه آصف و محمد یعقوب مجاهد برگزار شد و تنها به یک توافق موقت آتشبس انجامید.
دور دوم در ۲۵ اکتبر گفتوگوها از دوحه به استانبول منتقل شد و پس از چهار روز مذاکره فشرده، بدون نتیجه پایان یافت. دور سوم نیز در ششم و هفتم نوامبر در سطح رؤسای استخبارات برگزار شد، اما این دور نیز پس از دو روز مذاکره بینتیجه پایان یافته است.
پس از توقف مذاکرات دور سوم در استانبول، کشورهای میانجی، قطر و ترکیه، نیز سکوت کردهاند. برخلاف دو دور پیشین، پس از پایان دور سوم، هیچ اعلامیهای از سوی این دو کشور منتشر نشده است.
پاکستان خواهان امضای توافق کتبی با طالبان درباره پایان فعالیت و حضور شبهنظامیان تحریک طالبان پاکستان در خاک افغانستان، قطع رابطه طالبان با تیتیپی، خلع سلاح این گروه، تروریستیشناختن تیتیپی، انتقال اعضای آن از مرزهای پاکستان و مهمتر از همه، تضمین درباره توقف هرگونه حمله تروریستی در خاک پاکستان است.
پاکستان باور دارد که با بازگشت طالبان به قدرت، حملات شبهنظامیان در این کشور چند برابر افزایش یافته است. آمار شاخص جهانی تروریسم و نهادهای تحقیقاتی امنیتی پاکستان نیز نشان میدهد که خشونتها همهساله در حال افزایش است.
در سال ۲۰۲۳ میلادی، ۵۱۷ حمله تروریستی با ۷۴۸ کشته ثبت شد و در سال ۲۰۲۴، این رقم بیش از دو برابر شد و به هزار و ۹۹ حمله با هزار و ۸۱ کشته رسید. در سهماهه سوم سال ۲۰۲۵ نیز، خشونت کلی در مقایسه با سهماه پارسال ۴۶ درصد افزایش یافت و ۹۰۱ کشته به ثبت رسید که تقریبا برابر کل سال ۲۰۲۴ بوده است.
اسلامآباد بر این باور است که افزایش حملات مستقیما با بازگشت طالبان به قدرت مرتبط است و شبهنظامیان با استفاده از عقبه سیاسی و پناهگاههای خود در خاک افغانستان دست به حمله میزنند و بازمیگردند. اما طالبان مدعی است که مسئله تیتیپی بسیار پیشتر از بازگشت آنان به قدرت در افغانستان وجود داشته است.
ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان، در روز شنبه مجموع حملات بزرگ تیتیپی در دو دهه گذشته را برشمرد تا نشان دهد این حملات ربطی به بازگشت طالبان به قدرت ندارد.
طالبان برای تقویت موضع خود در میز مذاکرات، مسئله داعش را پیش کشیده و از پاکستان خواسته است که جلو فعالیت و حضور داعش خراسان را بگیرد و پناهگاههای این گروه تروریستی را برچیند؛ خواستی دقیقاً مشابه آنچه پاکستان از طالبان درباره تیتیپی دارد.
از همان آغاز مشخص بود که توافق میان طالبان و پاکستان عملی نیست؛ زیرا زیرا اجرای مطالبات پاکستان، برای طالبان آسان نیست. طالبان نه توان اجرای این خواستهها را دارد و نه اراده انجام آن را. بنابراین، رویارویی نظامی محتمل و شاید اجتنابناپذیر است.
اما پاکستان و طالبان چه گزینههایی دارند؟
گزینههای پاکستان
استفاده از قوه قهریه: اگر دیپلوماسی و مذاکره که در سه دوره طولانی به نتیجه نرسیده شکست بخورد، پاکستان به حملات مسلحانه در داخل افغانستان روی خواهد آورد.
این کشور قبلاً حملاتی را در خوست، پکتیا، پکتیکا، ننگرهار و کنر راهاندازی کرده و حتی هواپیماهای نظامیاش بر کابل بمب اندخت. راهاندازی حملات هوایی، استفاده از پهپاد، شلیک راکت، هاوان و سلاح سنگین بخشی از این استراتژی خواهد بود.
با این حال، این گزینه برای پاکستان نتیجهبخش نخواهد بود؛ زیرا طالبان ۲۰ سال زیر بمب و باروت امریکا و ناتو جنگیدهاند و بعید است پاکستان اهداف نظامی و سیاسی خود را از این طریق تأمین کند.
حمایت از مخالفان طالبان: برخی جریانهای سیاسی افغانستان بیعلاقه نیستند که با پاکستان در سرنگونی رژیم طالبان همکاری کنند، اما این جریانها در حال حاضر در موقعیت بسیار ضعیفی قرار دارند. از جغرافیا و امکانات نظامی برخوردار نیستند و بسیار نزدیک به جمهوری اسلامی ایران هستند. تهران تاکنون علاقه جدی به براندازی طالبان نشان نداده و از کشورهایی است که با طالبان رابطه نزدیکی تامین کرده است.
بهرهبرداری از داعش: طالبان باور دارد که پاکستان از داعش حمایت میکند. هرچند هیچ سند معتبری در این زمینه وجود ندارد، اما پاکستان سابقه همکاری با جریانهایی را داشته که افغانستان را ناامن میکردند. اسلامآباد میتواند از داعش در برابر طالبان بهره ببرد.
ایجاد شکاف درونی در طالبان: تفاوتها و اختلافهایی بین طالبان پشتون و غیرپشتون، شمال و جنوب، بومی و غیربومی بر سر کنترول منابع بهویژه در ولایاتی چون تخار و بدخشان وجود دارد. پاکستان میتواند از این درگیریها و نزاعهای درونی بهره ببرد. پیشتر انتظار میرفت اختلاف میان شبکه حقانی و طالبان قندهار برجسته شود، اما این گزینه در مورد پاکستان روی نخواهد داد؛ زیرا شبکه حقانی در درگیری با پاکستان از قندهار پیشی گرفته و به تیتیپی نزدیکتر است.
کشاندن پای امریکا به جنگ: طالبان باور دارد که پاکستان پروژه ناامنسازی منطقه را از امریکا گرفته است. سخنگوی طالبان با اشاره به اظهارات ترامپ درباره بگرام گفت که اقدامات پاکستان به هدف زمینهسازی بازگشت امریکا صورت میگیرد. اما هنوز هیچ نشانهای از علاقهمندی امریکا برای دخالت در این درگیری وجود ندارد. برعکس، رئیسجمهور امریکا دو بار گفته است که حاضر است برای حل منازعه کمک کند.
بنابراین، پاکستان برای وادار کردن طالبان به دستکشیدن از تیتیپی یا سرنگونی آن، گزینههای محدودی دارد.
گزینههای طالبان
افزایش حمایت از تحریک طالبان پاکستان: طالبان میتواند حمایت از تیتیپی را افزایش دهد. همانطور که اشاره شد، حملات تیتیپی به طور چشمگیری افزایش یافته است. طالبان میتواند این گروه را به یک تهدید براندازانه حداقل در مناطق قبایلی تبدیل کند و تیتیپی را از یک جریان شورشی مسلح به یک جریان قومی و سیاسی ارتقا دهد.
با توجه به اختلافات قومی در پاکستان، این گزینه دور از انتظار نیست. پیشتر شاهد جنگ قومی بلوچها در پاکستان بودهایم. تیتیپی خود نیز سعی کرده از یک جریان صرف شبهنظامی به یک جریان قومی و مذهبی ارتقا یابد.
کشاندن پای هند: هند با توجه به درگیری سال گذشته و دشمنی تاریخی با پاکستان، میتواند از جنگ مستقیم به جنگ غیرمستقیم روی آورد.
دهلینو حاضر است در نبرد طالبان با پاکستان هزینه کند، هم هزینه حکومت طالبان را تامین کند و هم هزینه جنگ را بپردازد. هند همچنین میتواند تیتیپی را تسلیح و تجهیز کند. پیشتر، حمایت هند و طالبان متمرکز بر جلوگیری از فعالیت لشکر طیبه و جیش محمد در افغانستان بود؛ اکنون میتواند به عرصههای دیگر گسترش یابد، هرچند نبود مرز مشترک، لجستیک را برای هند دشوار میکند.
وحدت درونی و ملیگرایی: طالبان سعی کرده است جنگ بین خود و پاکستان را بهعنوان جنگ بین افغانستان و پاکستان جلوه دهد. در یک ماه اخیر، حتی حمایت برخی از ناسیونالیستهای پشتون مخالف خود را نیز به دست آوردهاند. با توجه به روحیه دشمنی با پاکستان در میان بخشی از افغانها، طالبان سعی خواهد کرد از این فرصت استفاده کند. طالبان از نداشتن مشروعیت داخلی و حمایت اجتماعی رنج میبرد.
همزمان، اگر پاکستان نتواند سیاست تغییر رژیم را اعمال کند، این منازعه میتواند عمر طالبان را طولانیتر کند.
تهدید به حملات متقابل: مقامهای طالبان تهدید کردهاند که اگر پاکستان حمله کند، اسلامآباد را هدف قرار خواهند داد. طالبان توان موشکی، راکتانداز یا هواپیما ندارد و سرمایه اصلیشان مهاجمان انتحاری است. اما پاکستان تمام مرزها را بسته است. فرستادن لشکر انتحاری به پاکستان ساده نخواهد بود، اما طالبان در مناطق قبایلی نفوذ دارد و میتواند از آنها در جنگ علیه پاکستان بهره ببرد.
به هر حال، این درگیری تبعات گستردهای در سطح منطقه و فراتر از آن خواهد داشت و پای کشورهای دیگر نیز به میان کشیده خواهد شد. پاکستان در بهترین موقعیت خود در چند دهه اخیر در سطح منطقهای و جهانی قرار دارد، در حالی که طالبان با انزوای بینالمللی، بحران مشروعیت داخلی و خارجی روبرو است. بنابراین، نتیجه این تقابل از هماکنون قابل پیشبینی است.
متاسفانه، قربانی اصلی حمایت طالبان از شبهنظامیان پاکستانی، مردم افغانستان خواهند بود. طالبان اگر دست از حمایت تیتیپی برندارد، بار دیگر این کشور را به ورطه یک جنگ تازه میکشاند؛ جنگی که از همین حالا مردم هزینه سنگین آن را میپردازند.
اخراج گسترده مهاجران افغان از پاکستان و قربانیشدن غیرنظامیان در حملات پاکستان در کابل و ولایتهای مرزی تنها یکی از نخستین تبعات این تنش بوده است. بستهشدن گذرگاهها بهروی کاروانهای بازرگانی نیز پیامدهای زیانبار اقتصادی به بازرگانان و مردم عام داشته است. قیمت مواد اولیه و خوراکی در بازارهای افغانستان افزایش یافته و در نزدیک به یک ماه گذشته اقتصاد دو کشور دهها میلیون دالر ضربه خورده است.
