۲۴ سال پس از حملات ۱۱ سپتامبر؛ القاعده در تار و پود طالبان افغان و پاکستانی ریشه دارد

پنجشنبه ۱۴۰۴/۰۶/۲۰

«حافظ عبدالرحمن» از ولسوالی گومل ولایت پکتیکا تا ولسوالی بنو در خیبرپختونخوا، بیست‌وپنج روز کامل را در راه‌های کوهستانی و پرپیچ‌وخم سپری کرد. او برای پنهان ماندن از دید پهپادها، گاهی پیاده و گاهی با موتر حرکت می‌کرد؛ پاهایش تاول زده بود و سفر بسیار طاقت‌فرسا شده بود.

عبدالرحمن به تازگی به گروه اخترمحمد خلیل، یکی از همکاران محلی القاعده، پیوسته بود و همراه با دسته ۲۰ نفری به سوی بنو اعزام شد. اما با توجه به حملاتی که آن‌ها در بنو علیه نیروهای امنیتی پاکستان انجام دادند، این سفر برای او چندان مهم به نظر نمی‌رسید.

این جنگجوی پیشین افغان از ولایت خوست، پس از بازگشت به فرمانده خود گفت: «دو ماه گذشت، تنها در دو مکان توانستیم حمله کنیم. این طور نمی‌توانیم ادامه دهیم.»

اخترمحمد خلیل با لبخندی گفت: «کمی صبر کنید، به‌زودی سیف‌العدل شما را به سومالیا می‌فرستند، آن وقت از مزه جهاد سیر خواهید شد.»

اخترمحمد خلیل از قبیله جانی‌خیل در شمال وزیرستان است و رهبری گروهی مسلح به نام «مجلس عسکری» را بر عهده دارد. قدرت او نه تنها بر پایه پیوندهای قومی استوار است، بلکه از کمک‌های شبکه القاعده در زمینه تجهیزات، سلاح و پول نیز بهره‌مند است.

در ۲۵ دسامبر ۲۰۲۴، جنگنده‌های پاکستان به مواضع متعدد منتسب به تحریک طالبان پاکستان (تی‌تی‌پی) و گروه حافظ گل بهادر در ولسوالی برمل ولایت پکتیکا حمله کردند. یکی از اهداف این عملیات، اخترمحمد خلیل، رهبر گروه «کاروان عسکری» بود.

او به‌عنوان رابط میان شبکه القاعده و طالبان پاکستانی، هماهنگی عملیات و امور لجستیکی شاخه‌های مختلف تی‌تی‌پی و گروه حافظ گل بهادر را بر عهده دارد. جنگجویان کاروان عسکری در مناطق شوال و سپین‌کمر در وزیرستان جنوبی، و همچنین در وزیرستان شمالی و بنو، به‌ویژه در منطقه جانی‌خیل، فعال هستند.

یک منبع نزدیک به شبکه حقانی به افغانستان اینترنشنال گفت: «در سال ۲۰۲۳ سراج‌الدین حقانی به اخترمحمد خلیل مشکوک شده بود که با داعش همدلی دارد. به همین دلیل او را به کابل احضار کرد، اما به‌زودی سیف‌العدل، رهبر القاعده، مداخله کرد و وابستگی او به داعش را رد کرد.»

خلیل از افراد مورد اعتماد سیف‌العدل و دیگر رهبران القاعده به شمار می‌رود. در سال ۲۰۱۴، هنگام عملیات نظامی «ضرب عضب» پاکستان، او به اعضای القاعده در منطقه سپین‌کمر شوال پناه داده بود. سپس با هماهنگی شبکه حقانی آنان را به ولسوالی نکه پکتیکا و دیگر مناطق کوهستانی منتقل کرد.

القاعده؛ ۲۴ سال پس از حملات ۲۰۰۱

۲۴ سال از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ می‌گذرد، اما پس از بیست سال جنگ ضدتروریسم ایالات متحده و نیروهای ناتو در افغانستان، وضعیت دوباره به شکل سال ۲۰۰۱ بازگشته است. با بازگشت طالبان به قدرت کابل در اگست ۲۰۲۱، بار دیگر برای القاعده، جنگجویان آسیای میانه و طالبان پاکستانی که در طول جنگ ۲۰ ساله متحد آنان بودند، زمینه اقامت، ایجاد مراکز، اداره مدارس دینی و جذب نیرو در افغانستان فراهم شده است.

بر اساس گزارش تیم نظارتی سازمان ملل، القاعده در افغانستان هشت مرکز آموزشی، پنج مدرسه دینی و انبار سلاح تاسیس کرده و اعضایش به‌راحتی بین افغانستان و ایران تردد می‌کنند.

گزارش‌های این تیم در سال ۲۰۲۴ و سال‌های پیشین نشان می‌دهد که این شبکه همچنین در نورستان، زابل، هلمند، غزنی، ارزگان، پروان و لغمان مراکز آموزشی ایجاد کرده و حکیم المصر‌ی، یکی از رهبران القاعده، طالبان پاکستانی را برای حملات انتحاری آموزش می‌دهد.

سیف‌العدل، رهبر القاعده، در جون ۲۰۲۴ از پیروان خود خواست که «به افغانستان بروند، از تجربیات طالبان درس بگیرند و سپس به اهداف غربی و اسرائیلی حمله کنند».

سیف‌العدل در میان رهبران ارشد القاعده به‌عنوان کسی شناخته می‌شود که این شبکه را از یک شبکه‌ سنتی جنگجویان به یک شبکه‌ هراس‌انگیز و مرگبار تبدیل کرده است. پس از مرگ بن‌لادن در ماه می ۲۰۱۱، ایمن الظواهری بدون بیعت شورای القاعده رهبری این شبکه را بر عهده گرفت و بدین ترتیب راه برای سیف‌العدل، فرمانده‌ سابق مصری و نزدیک به او، باز شد تا هیچ‌کس وفاداری و اعتبار او را زیر سوال نبرد.

سیف‌العدل از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۰ در ایران زندگی می‌کرد. او در ایران گاهی آزاد و گاهی تحت نظارت بود. در اواخر مارچ همان سال، ماموران سپاه پاسداران ایران او را در مرز ولایت زابل افغانستان در ازای آزادی یک دیپلومات اسیر به نام حشمت عطارزاده نیاکی به شبکه حقانی تحویل دادند. در مذاکرات این تبادل، حقانی‌ها و عبدالقیوم ذاکر، فرمانده ارشد طالبان، نقش تعیین‌کننده‌ای داشتند.

در فهرست ۱۷۰ رهبر ارشد القاعده، بن‌لادن در جایگاه نخست و سیف‌العدل در جایگاه هشتم قرار داشت. او از افراد مورد اعتماد بن‌لادن بود و در زمینه گسترش، سازماندهی و نظارت بر فعالیت‌های القاعده در همه مناطق، از یمن تا سومالیا و ایران همکاری می‌کرد.

به گفته حافظ عبدالرحمن، «با توجه به سوابق جنگی سیف‌العدل، به نظر می‌رسد که او دوباره توانسته شبکه‌ای از هم گسیخته را بازسازی کند و از سومالی تا عراق، یمن و سوریه ریشه‌های آن را گسترش دهد.»

او در ماموریت القاعده در سومالیا از ناحیه چشم و دست دچار مجروح شده است. عدل سیاستمداری زیرک و هوشمند، اما در خلق و خو و رفتار، تلخ و سختگیر است.

بر اساس اظهارات اعضای القاعده و جنگجویان قبایلی همکار با آنها، به نظر می‌رسد که سیف‌العدل ماموریت جدید خود را در سومالیا جدی می‌گیرد.این گروه در سوریه، با استراتژی «حشر» القاعده عمل می‌کند و حتی به موفقیت خود در دیگر کشورهای اسلامی ناآرام نیز خوش‌بین شده است.

استراتیژی حشر که طالبان و القاعده از آن به عنوان یک تاکتیک جنگی کار می‌گیرند، به معنای جمع کردن یا بسیج کردن گروه‌های پراکنده‌ جنگجویان برای یک عملیات مشترک است. اغلب این جمع شدن رایگان و بدون دستمزد رسمی است، یعنی هر گروه انگیزه‌ ایدئولوژیک یا تعهد نسبت به رهبران یا ائتلاف را دارد.

بازگشت هسته‌ القاعده به افغانستان

دو منبع از میان طالبان به افغانستان اینترنشنال گفتند که ایمن الظواهری و سیف‌العدل هر دو در سال ۲۰۲۱، پیش از سقوط نظام جمهوری افغانستان، از پاکستان به هلمند رفتند و با قیوم ذاکر، فرمانده ارشد طالبان، دیدار کردند.

زمانی که کابل سقوط کرد، مسئولیت تامین و امنیت الظواهری و سیف‌العدل به شبکه حقانی واگذار شد.

سیف‌العدل پس از بازگشت طالبان به کابل ابتدا در پکتیکا اقامت داشت، اما هنگامی که در ماه‌های جون و جولای ۲۰۲۲ زمین‌لرزه‌هایی در ولسوالی‌های گیان و برمل پکتیکا و سپیره خوست رخ داد و خبرنگاران داخلی و خارجی زیادی به این مناطق سفر کردند و سازمان‌های کمک‌رسان وارد شدند، سیف‌العدل و دیگر رهبران القاعده این مناطق را ناامن یافتند و به کنر و نورستان منتقل شدند.

در نورستان، شماری از جنگجویان قبیله گجر همکاران نزدیک مصطفی ابو یزید، مسئول عملیات نظامی القاعده در افغانستان بودند. برخی از سلفی‌ها نیز با القاعده روابط نزدیکی داشتند و علیه نیروهای امریکایی در نبردهای القاعده شرکت کرده بودند.

قبیله گجر در ولسوالی‌های دانگام نورستان و کشم و اشکمش بدخشان زندگی می‌کند. برخی از ساکنان ولسوالی نورگرام نورستان به افغانستان اینترنشنال گفتند که برخی از اعضای قبیله گجر، با کمک قاری زین‌العابدین عابد، والی طالبان در نورستان، زمین‌های مردم محلی را تصاحب می‌کنند. عابد پیش‌تر در لغمان میزبان جنگجویان القاعده بود، اما منابع محلی می‌گویند که او به دستور القاعده قصد دارد برای کوچ‌نشینان قبیله گجر در منطقه مکان فراهم کند.

دو منبع در خوست و کابل به افغانستان اینترنشنال گفتند: «سیف‌العدل پیش از سقوط نظام جمهوری افغانستان، ۱۵۰ موتر برای عبدالقیوم ذاکر، فرمانده ارشد طالبان، خریداری کرد که در شدت نبرد و گسترش حوزه نفوذ او کمک زیادی کرد. او سپس جنگجویان عرب را نیز در اختیار قیوم ذاکر گذاشت که بیشتر آن‌ها در ولایت پنجشیر جنگیدند.»

دو بازرگان اسلحه در ارگون پکتیکا به افغانستان اینترنشنال گفتند که بر اساس هزینه‌های مالی شبکه القاعده در خوست، پکتیا، کنر و نورستان، به نظر می‌رسد که پس از سقوط حکومت جمهوری، آن‌ها منابع مالی گسترده‌ای به دست آورده‌اند یا دست‌کم توانسته‌اند به منابع مالی مسدود شده خود دسترسی پیدا کنند.

به گفته‌ فروشندگان اسلحه، سیف‌العدل از سپتامبر ۲۰۲۱ تا پایان سال ۲۰۲۲ تمامی بدهی‌های شبکه القاعده به فروشندگان اسلحه در افغانستان و پاکستان را پرداخت کرد.

القاعده از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴ از بازارهای اسلحه وزیرستان شمالی و جنوبی، کارخانه‌های سیا‌ل‌کوت و گوجرانواله و همچنین از فروشندگان و قاچاقچیان افغان و پاکستانی، انواع سلاح، تجهیزات مورد استفاده در حملات انتحاری و مواد منفجره خریداری کرده بود.

اعضای القاعده، که در خوست و پکتیکا به «تحریکیان» معروف هستند و لهجه و ظاهرشان به سختی از مردم محلی قابل تمایز است، از فرماندهان طالبان افغان، سلاح‌های پیشرفته با دوربین‌های لیزری دریافت کردند و آن را به طالبان پاکستانی دادند. در خوست، سلاح‌هایی از قطعات صفری امنیت ملی، تحت حمایت امریکا، میان جنگجویان تی‌تی‌پی توزیع شد.

شبکه القاعده در جریان فروش این سلاح‌ها، به هر گروه از جنگجویان تی‌تی‌پی ده‌ها قبضه سلاح امریکایی ام ۴ و ام ۱۶ به همراه دوربین‌های دیدشب و سایر تجهیزات مشابه فروخت. قیمت هر دوربین دیدشب بین ۱۴۰۰ تا ۶ هزار دالر بود و برخی بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ دالر معامله شدند. همچنین قبضه‌های تفنگ ام ۴ با توجه به کیفیت آن، بین ۱۵۰۰ تا ۳ هزار دالر و حتی بیشتر به فروش رفت.

یک بازرگان اسلحه که از ذکر نام خود خودداری کرد، گفت: «تمام این خرید و فروش‌ها به یورو انجام می‌شد و در صرافی‌های خوست به افغانی تبدیل می‌گردید.»

این شبکه برای گروه‌هایی مانند جنبش اسلامی ترکستان شرقی، جماعت انصارالله و جنگجویان اویغور که سهم کمی از «غنایم» داشتند، موترهای نو پیک‌اپ، سلاح‌های تازه، دوربین‌های دید در شب و دیگر تجهیزات پیشرفته جنگی خریداری کرد.

شبکه حقانی در خوست، پکتیا و پکتیکا برنامه‌ای برای ساخت خانه‌هایی برای جنگجویان عرب و خانواده‌هایی که سرپرستان شان در افغانستان علیه نیروهای امریکایی حملات انتحاری انجام داده‌اند، آغاز کرده است.

این برنامه هم‌اکنون برای ۱۲۰۰ خانواده در ولسوالی‌های مندوزی و نادرشاه‌کوت و شهر خوست در حال اجرا است. منابع محلی می‌گویند که هزینه ساخت این خانه‌ها توسط شبکه القاعده تامین می‌شود.

در پکتیکا، منابع به افغانستان اینترنشنال گفتند که در پچی‌میله و دوه‌منده، جاده‌ای جدید ساخته شده است تا جنگجویان تی‌تی‌پی بتوانند به‌راحتی بین خوست و کابل تردد کنند. همچنین، هشت میلیون افغانی هزینه ساخت جاده‌ای بین ولسوالی سپیره خوست و پکتیکا، به‌طور مخفیانه توسط شبکه القاعده پرداخت می‌شود.

توافق پنهان مثلث جنگ

یک منبع مرتبط با گروه حافظ گل‌بهادر به افغانستان اینترنشنال گفت که در سال ۲۰۱۳، طالبان افغان در منطقه میرعلی در وزیرستان شمالی، توافقی با طالبان پاکستانی و القاعده امضا کردند که بر اساس آن، پس از بازگشت طالبان به قدرت، از آن‌ها در جنگ علیه اسلام‌آباد و همچنین در «استقرار نظام شرعی» در پاکستان حمایت خواهد کرد.

این توافق توسط سراج‌الدین حقانی رهبر شبکه حقانی، رهبری طالبان پاکستانی، ایمن الظواهری رهبر پیشین القاعده، حافظ گل‌بهادر، صادق نور داور و دیگر رهبران طالبان پاکستانی امضا شده است.

یک منبع می‌گوید: «پس از حملات هوایی هواپیماهای پاکستانی در ولسوالی سپیره ولایت خوست در اپریل ۲۰۲۲ و زمانی که اسلام‌آباد فشار خود بر طالبان افغان را افزایش داد، محمد یعقوب مجاهد، وزیر دفاع طالبان، رهبران طالبان پاکستانی و حافظ گل‌بهادر را فراخواند و از آن‌ها خواست تا حملات خود در پاکستان را متوقف کنند.» حافظ گل بهادر در آن زمان در ولسوالی شکردره کابل اقامت داشت.

به گفته منبعی آگاه، حافظ گل‌بهادر که در وزیرستان یک چتر حمایتی برای شبکه حقانی و القاعده ایجاد کرده بود، سند توافقنامه میرعلی ۲۰۱۳ را به محمد یعقوب نشان داد که در آن بر حمایت از امارت اسلامی طالبان افغان همراه با جنگجویان خارجی تأکید شده است.

در این سند، جنگجویان طالبان افغان و خارجی توافق کرده‌اند که برای احیای امارت اسلامی افغانستان، همراه با طالبان علیه حکومت افغانستان، ناتو و نیروهای امریکایی بجنگند، اما پس از بازگشت طالبان به قدرت، طالبان افغان نیز متقابلاً با آن‌ها همکاری خواهند کرد.

این مسئله برخی از مقام‌های طالبان مثل عبدالغنی برادر را نگران کرده است. آن‌ها به جامعه جهانی تعهد کرده اند که روابط خود را با «گروه‌های تروریستی قطع کنند». عبدالغنی برادر پس از کشته‌شدن ایمن الظواهری در یک نشست به سراج حقانی گفته بود که «با پناه دادن به ایمن الظواهری، او در برابر جامعه جهانی دروغگو ثابت شده است.»

اما سراج‌الدین حقانی در پاسخ گفت: «مکان میزبانی الظواهری در کابل با موافقت ملا هبت‌الله آخندزاده تعیین شده بود.»

بر اساس گزارش منابع بین‌المللی، القاعده در کنر دوباره قطعه نظامی عمر فاروق را راه‌اندازی کرده است که رهبری آن را ابو اخلاص المصری بر عهده دارد و ابوحمزه القطانی معاون اوست. سایر اعضای این قطعه نظامی شیخ عبدالحکیم المصری، قطال الحجازی، ابو بصیر و ابو یوسف هستند و جنگجویان القاعده، جماعت انصارالله و طالبان پاکستانی در آن آموزش می‌بینند.

گزارش‌های سازمان ملل و ارزیابی تحلیل‌گران فعالیت‌های مرتبط با القاعده نشان می‌دهد که تحت رهبری سیف‌العدل، شبکه القاعده بر اساس استراتژی جنگی جدید خود، که با توجه به تجربه‌های جنگ‌های سوریه می‌توان آن را «استراتژی حشر» نامید، افغانستان را به‌عنوان مرکز مخفیگاه، آموزش، فرماندهی، مدیریت، لجستیک و منابع مالی استفاده می‌کند. اما حوزه جنگ خود را می‌خواهد از طریق هم‌پیمانان منطقه‌ای و بین‌المللی به دیگر کشورهای ناپایدار گسترش دهد که پیش‌تر شبکه القاعده در آن‌ها ریشه دوانده است.

خبرهای بیشتر

رادیو