دهلیز واخان؛ چرا هند نگران اتصال افغانستان به کریدور اقتصادی چین-پاکستان است؟

دوشنبه ۱۴۰۴/۰۵/۰۶

در ماه ثور ۱۴۰۴، نشست سه‌جانبه‌ای میان وزیران خارجه طالبان، پاکستان و چین در بیجینگ برگزار شد. این نشست که تمرکز اصلی آن بر همکاری‌های اقتصادی و امنیتی منطقه‌ای بود، به توافق اصولی برای پیوستن افغانستان به دهلیز اقتصادی چین–پاکستان (CPEC) انجامید.

با این حال، گسترش CPEC به خاک افغانستان با مخالفت صریح هند مواجه شده است. وزارت خارجه هند در بیانیه‌ای در روز دوم اسد اعلام کرد که توسعه این پروژه به داخل افغانستان «غیرقابل‌پذیرش» است. دهلی‌نو دلیل اصلی مخالفت خود را عبور بخشی از مسیر این دهلیز از مناطق مورد مناقشه در جامو و کشمیر عنوان کرده است؛ مناطقی که هند آن‌ها را تحت «اشغال غیرقانونی» پاکستان می‌داند.

از منظر هند، مشارکت هر کشور ثالث در این پروژه به‌منزله تأیید ضمنی حاکمیت پاکستان بر کشمیر تلقی می‌شود و این مسئله خط قرمز دیپلوماتیک برای دهلی‌نو به شمار می‌رود.

دهلیز اقتصادی چین–پاکستان دست‌کم از سه مسیر به افغانستان گسترش می‌یابد: مسیر پشاور–کابل، کویته–قندهار و دهلیز استراتژیک واخان.

نقش راهبردی دالان واخان

دالان واخان، نوار باریکی در شمال‌شرق افغانستان، تاریخی پر فراز و نشیب دارد که جایگاه راهبردی امروز آن را به‌خوبی توضیح می‌دهد. در دوران باستان، این منطقه بخشی از مسیر راه ابریشم بود؛ مسیری که کاروان‌های تجاری را میان چین، آسیای میانه، ایران و هند پیوند می‌داد. اما بر بنیاد اسناد تاریخی، جایگاه کنونی واخان به‌ویژه در چارچوب رقابت‌های قرن نوزدهم شکل گرفت؛ زمانی که در بستر رقابت استعماری میان امپراتوری بریتانیا و روسیه تزاری، معروف به «بازی بزرگ» این دالان به‌منزله حائلی ژئوپلیتیکی طراحی شد تا از برخورد مستقیم دو امپراتوری جلوگیری کند. نتیجه آن، تشکیل نواری به‌طول تقریبی ۳۵۰ کیلومتر و عرضی میان ۱۳ تا ۶۵ کیلومتر بود که افغانستان را به چین متصل می‌ساخت و از تماس مستقیم میان روسیه و هند بریتانیایی جلوگیری می‌کرد.

از آن زمان تاکنون، واخان به‌صورت رسمی بخشی از خاک افغانستان باقی مانده است؛ اما به‌دلیل موقعیت منحصربه‌فرد جغرافیایی‌اش، همواره در کانون توجه قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بوده است.

اهمیت دالان واخان برای چین و پاکستان

با مطرح‌شدن ابتکار جهانی «کمربند و جاده» چینو به‌ویژه پروژه کلان دهلیز اقتصادی چین–پاکستان (CPEC)، دالان واخان بار دیگر به کانون توجه راهبردی در منطقه بدل شده است. چین در قالب CPEC تاکنون بیش از ۶۰ میلیارد دالر در پاکستان سرمایه‌گذاری کرده است؛ رقمی که نشان‌دهنده اهمیت ویژه این مسیر برای دسترسی بیجینگ به آب‌های آزاد، بازارهای خاورمیانه و اروپا و نیز نفوذ اقتصادی در آسیای میانه است.

از منظر چین، دالان واخان نقشی چندبعدی دارد. این مسیر می‌تواند منطقه سین‌کیانگ را مستقیما به افغانستان و جمهوری‌های آسیای میانه متصل کند، و از طریق آن، بستر کم‌هزینه‌تری برای توسعه نفوذ اقتصادی و ژئوپلیتیکی بیجینگ فراهم ‌آورد. واخان همچنین یکی از محورهای طرح «جاده ابریشم دیجیتال» چین قرار است و نقش کلیدی در انتقال فایبر نوری و اتصال دیجیتال منطقه‌ای ایفا می‌کند.

اما پیوند واخان با CPEC صرفا اقتصادی نیست؛ بیجینگ اهداف امنیتی مشخصی را نیز دنبال می‌کند. یکی از نگرانی‌های اصلی چین، حضور جنگجویان اویغور وابسته به «جنبش اسلامی ترکستان شرقی» در افغانستان است. این گروه خواهان جدایی استان مسلمان‌نشین سین‌کیانگ از خاک چین است و حضور آن‌ها در مرزهای غربی، تهدیدی مستقیم برای امنیت ملی چین تلقی می‌شود. از این منظر، توسعه زیرساختی واخان به‌شرطی از سوی چین پیگیری می‌شود که تدابیر امنیتی لازم برای مهار تهدیدات افراط‌گرایانه در این منطقه فراهم گردد. برخی تحلیلگران چینی حتی هشدار داده‌اند که واخان ممکن است به شاه‌راهی برای نفوذ جنگجویان اویغور به خاک چین تبدیل شود.

افزون بر ملاحظات امنیتی، دالان واخان از منظر دسترسی به منابع طبیعی افغانستان نیز برای چین اهمیت راهبردی دارد. بیجینگ که نیازمند تامین مواد خام برای صنایع پیشرفته، به‌ویژه در حوزه فناوری‌های سبز است، به‌شدت به منابع کمیاب افغانستان از جمله مس و لیتیوم چشم دوخته است. وعده سرمایه‌گذاری ۱۰ میلیارد دالری چین در معادن لیتیوم و فعالیت شرکت‌های چینی در معدن مس عینک، حاکی از اولویت‌ راهبردی این منابع در رقابت جهانی فناوری، به‌ویژه در صنعت موترهای برقی است.

در سطح منطقه‌ای، پاکستان نیز دالان واخان را فرصتی برای اتصال مستقیم به آسیای میانه می‌داند. این مسیر می‌تواند مناطق کم‌توسعه‌یافته‌ای مانند چترال را به شبکه‌های تجاری منطقه‌ای متصل ساخته و هم‌زمان، وابستگی اسلام‌آباد به گذرگاه‌های سنتی و ناپایدار را کاهش دهد. طرح احداث بزرگراه چترال–واخان و ایجاد منطقه اقتصادی چترال (CEZ) در همین راستا طراحی شده‌اند و بیانگر برنامه‌ریزی زیرساختی پاکستان برای بهره‌گیری از این مسیر جدید است.

در همین حال، تاجیکستان نیز به‌عنوان حلقه‌ای مهم در این زنجیره ترانزیتی، از گسترش CPEC به آسیای میانه استقبال کرده است. در سفر نخست‌وزیر پاکستان به دوشنبه در نهم جوزا، دو طرف بر تقویت پیوندهای اقتصادی از طریق این دهلیز تأکید کردند. برای تاجیکستان، این پروژه هم‌زمان فرصتی برای جذب سرمایه‌گذاری چینی و اتصال به بازارهای جنوب آسیا و آب‌های آزاد محسوب می‌شود.

موضع طالبان؛ ورود به بازی چین و پاکستان

از زمان بازگشت طالبان به قدرت، این گروه تلاش کرده تا جایگاه افغانستان را در نظم نوظهور منطقه‌ای بازتعریف کند. نشست‌های مهمی منطقه‌ای برای اجرایی ساختن پروژه‌های کلیدی منطقه‌ای برگزار شده‌است. دالان واخان، به‌عنوان یگانه نقطه اتصال مستقیم افغانستان با چین، در راهبرد طالبان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار شده است. طالبان این منطقه را صرفا یک گذرگاه جغرافیایی نمی‌داند، بلکه از ان به عنوان ابزاری برای تقویت مشارکت خود در بازی‌های مهم منطقه‌ای استفاده می‌کند.

در دوم سپتامبر ۲۰۲۴، سفیر چین در کابل به همراه وزیر احیا و انکشاف دهات طالبان از نقطه صفر مرزی و روند اجرایی دهلیز واخان، که با منابع مالی چین تمویل می‌شود، بازدید کرد. وی در جریان این بازدید اعلام کرد که در صورت رفع نگرانی‌های امنیتی، واخان می‌تواند به یکی از مهم‌ترین دهلیزهای ترانزیتی منطقه تبدیل شود.

در شرایطی که افغانستان تحت حاکمیت طالبان با تحریم‌های شدید مالی و بانکی بین‌المللی، فقر گسترده و زیرساخت‌های فرسوده مواجه است، این گروه تلاش دارد با تکیه بر تعاملات منطقه‌ای، به‌ویژه با قدرت‌هایی مانند چین و روسیه، زمینه را برای جذب سرمایه‌گذاری در بخش‌های زیربنایی و استخراج منابع طبیعی فراهم سازد.

هند؛ در حاشیه اتصال، در متن نگرانی

مخالفت صریح هند با پیوستن افغانستان به دهلیز اقتصادی چین–پاکستان (CPEC) تنها به مسأله حقوقی کشمیر محدود نمی‌شود. از منظر ژئوپولیتیکی، دهلی‌نو نگران است که ورود افغانستان به این پروژه، موازنه منطقه‌ای را به نفع محور چین–پاکستان تغییر داده و نفوذ سنتی هند در افغانستان را با چالش جدی مواجه سازد. همچنین، این تحول می‌تواند ابتکارات بلندمدت هند برای دسترسی مستقل به آسیای میانه را به حاشیه براند.

[@portabletext/react] Unknown block type "inlinecontent", specify a component for it in the `components.types` prop

در دو دهه گذشته، هند با هدف تقویت حضور اقتصادی و ژئوپولیتیکی خود در منطقه، سرمایه‌گذاری گسترده‌ای در افغانستان و پروژه‌های ترانزیتی پیرامون آن انجام داده است. از جمله مهم‌ترین این تلاش‌ها، مشارکت در توسعه بندر چابهار ایران و راه‌اندازی دهلیز زاهدان–زرنج است؛ مسیرهایی که به‌منظور دور زدن پاکستان طراحی شده‌اند تا هند از طریق ایران به افغانستان و فراتر از آن به آسیای میانه متصل شود.

در سال ۲۰۰۹، حامد کرزی، رئیس‌جمهور وقت افغانستان، و پرانا موکرجی، وزیر خارجه هند، شاهراه دلارام–زرنج را افتتاح کردند. این مسیر به طول ۲۲۰ کیلومتر و با هزینه‌ نزدیک به ۱۴۰ میلیون دالر از کمک‌های توسعه‌ای هند ساخته شد و افغانستان را به بنادر مهم چابهار و بندرعباس ایران متصل کرد. پاکستان از همان ابتدا گسترش این پروژه را تهدیدی راهبردی تلقی کرده و آن را هدف حملات مرگبار توسط گروه طالبان قرار داد.

بازگشت تحریم‌های امریکا علیه پروژه چابهار، افزایش تنش‌ها در خاورمیانه، و گسترش نفوذ تدریجی چین در افغانستان – به‌عنوان شریک استراتژیک پاکستان – نگرانی‌های فزاینده‌ای در دهلی‌نو ایجاد کرده است. به باور تحلیل‌گران هندی، این کشور در حال عقب‌نشینی از موقعیت منطقه‌ای خود است و دستاوردهای حاصل از دو دهه سرمایه‌گذاری در افغانستان و رقابت استراتژیک برای نفوذ در آسیای میانه در معرض تهدید جدی قرار دارد.

تحقق طرح اتصال واخان به CPEC، نه‌تنها مسیرهای ترانزیتی جایگزین هند را تضعیف می‌کند، بلکه راه را برای گسترش نفوذ اقتصادی و ژئوپولیتیکی چین به غرب آسیا نیز هموار می‌سازد؛ تحولی که می‌تواند هند را در رقابت منطقه‌ای منزوی‌تر سازد و ابتکارات زیرساختی آن را در جنوب و مرکز آسیا به حاشیه براند.

از این‌رو، واکنش‌های تند هند را باید در چارچوب سیاست بازدارنده‌ گسترده‌تری تحلیل کرد؛ سیاستی که هدف آن مهار نفوذ چین و پاکستان در محیط پیرامونی افغانستان و آسیای میانه است. از نگاه دهلی‌نو، دهلیز اقتصادی چین – پاکستان و اتصال واخان بهآن ابزاری راهبردی برای به‌حاشیه‌راندن منافع ژئوپلیتیکی هند به‌شمار می‌آید. در این میان، کشورهای غربی نیز افزایش دسترسی چین به آب‌های اقیانوس هند را تهدیدی علیه موازنه قدرت در منطقه تلقی می‌کنند.اکنون این پرسش مطرح است که آیا هند می‌تواند از رهگذر تعامل با واشنگتن، تحریم‌های اعمال‌شده بر پروژه چابهار را لغو کرده و در چارچوبی بزرگ‌تر، همکاری راهبردی با روسیه و کشورهای آسیای میانه را برای احیای این مسیر دنبال کند یا خیر.

با این حال، در سوی دیگر معادله، آینده دالان واخان – به‌عنوان یکی از مسیرهای کلیدی برای گسترش دهلیز اقتصادی چین–پاکستان (CPEC) – همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. نبود زیرساخت‌های مناسب، تنش‌های امنیتی در ایالت‌های بلوچستان و خیبرپختونخوا که به باور اسلام‌آباد دهلی در عقب آن قرار دارد، و همچنین تشدید رقابت‌های راهبردی میان قدرت‌های منطقه‌ای، از جمله چالش‌های مهمی بر سر راه توسعه این پروژه اند.

بی‌تردید، پیوستن افغانستان به CPEC از مسیر دالان واخان، فصلی تازه در رقابت‌های ژئوپلیتیکی منطقه‌ای گشوده است. رقابتی که فراتر از ابعاد اقتصادی، لایه‌هایی پیچیده از معادلات سیاسی و امنیتی را نیز دربر می‌گیرد.

در چنین فضای به‌شدت تنش‌آلود، این پرسش کلیدی مطرح است که آیا طالبان خواهد توانست میان قدرت‌های رقیب توازن استراتژیک برقرار کند؟ و آیا قادر خواهد بود نقش افغانستان را از «میدان رقابت» به «پل اتصال منطقه‌ای» تغییر دهد؟

خبرهای بیشتر

رادیو