در ۱۸ نوامبر ۲۰۲۵، وقتی محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی، از پلههای هواپیما در پایگاه اندروز پایین آمد، چیزی بیش از یک ولیعهد وارد خاک امریکا شد؛ یک «نسخهٔ کاملاً جدید از خاورمیانه» قدم به زمین گذاشت.
دو روز بعد، وقتی محمد بنسلمان با دونالد ترامپ دست داد و پشت میز اتاق بیضی نشست، دیگر هیچ کسd در جهان شک نداشت: قرن بیستویکم، بالاخره صاحب «قدرت عربیِ جهانی» شد.
این سفر، زیبا بود. نه بهخاطر اعداد - شامل ۶۰۰ میلیارد دالر و یک تریلیون دالر سرمایهگذاری مشترک و قراردادهای نسل ششم نظامی که خودش یک سمفونی است- بلکه بهخاطر «احساس» آن. برای اولین بار بعد از دههها، خاورمیانه نه با تصویر بمب و موشک، بلکه با تصویر هوش مصنوعی، هیدروژن سبز، شهرهای معلق نئوم و قطارهای مافوق صوت به جهان معرفی شد. این همان چیزی است که تاریخ گاهی فقط یک بار به یک نسل میدهد: یک لحظهٔ «رنسانس» و لحظهای که نفس را حبس کرد.
در کنفرانس مطبوعاتی، بنسلمان یک جملهای گفت که باید روی دیوار همهٔ اتاقهای فکر خاورمیانه حک شود: «ما دیگر نمیخواهیم کسی ببازد تا ما ببریم. میخواهیم همه ببرند.»
این جمله، پایان ایدئولوژی «بازی با حاصلجمع صفر» در منطقه بود. از آن لحظه، هر تحلیلگر صادقی میداند که بازی عوض شده است.
پنج تصویر آینده که از واشنگتن بیرون آمد
اول، سال ۲۰۳۰: بزرگترین دیتاسنترهای جهان دیگر در ویرجینیا و سنگاپور نیستند بلکه در صحرای نجد و کنار دریای سرخاند.
دو، سال ۲۰۳۲: اولین صادرکنندهٔ هیدروژن سبز به اروپا دیگر استرالیا نیست؛ عربستان است – و ایران میتواند تأمینکنندهٔ گاز پایهٔ آن باشد.
سه، سال ۲۰۳۵: خط قطار ریاض–بغداد–دمشق–بیروت–حیفا فعال است و اولین قطار مسافری بدون ویزا از خلیج فارس تا مدیترانه میرود.
چهار، سال ۲۰۳۸: یک استارتآپ ایرانی-سعودی-اسرائیلی در نئوم، اولین باتری جامد کوانتومی تجاری جهان را معرفی میکند.
پنج، سال ۲۰۴۰: خاورمیانه برای اولین بار یک کرسی دائمی در شورای امنیت سازمان ملل دارد و آن کرسی متعلق به «اتحادیه کشورهای خلیج و شامات» است.
اینها رویا نیستند؛ اینها نسخهٔ بتا از آیندهای هستند که همین امروز در کاخ سفید امضا شد.
چرا اینبار واقعاً فرق میکند؟
چون این بار پول، فناوری و امنیت در یک جهت همافزا قرار گرفتند.
چون این بار جوانان ۳۰ تا ۴۰ سالهٔ منطقه؛ از ریاض تا تهران، از تلآویو تا دبی یک «داستان مشترکِ جذاب» دارند که میتوانند به آن بپیوندند. چون این بار «ترس» جای خود را به «امید معقول» داده است.
پیام خصوصی واشنگتن به تهران که هیچ رسانهای نگفت
ترامپ در حاشیهٔ دیدار، پیغام کوتاهی فرستاد: «به ایران بگویید در را نبستهایم. فقط باید با لباس جدید بیایند.»
این جمله یعنی اگر ایران همین امروز تصمیم بگیرد که به جای «مقاومت قهرمانانه» وارد «رقابت اقتصادی قهرمانانه» شود، صندلیاش در میز بزرگ هنوز محفوظ است و حتی میتواند صندلی اختصاصی باشد، چون هیچ کشوری به اندازه ایران نمیتواند شرق و غرب، شمال و جنوب را به هم وصل کند.
پایان
سفر محمد بنسلمان به واشنگتن، زیباترین خبری بود که خاورمیانه در تمام قرن بیستویکم شنیده است.
این سفر به ما گفت که میشود از دل خاکستر جنگ، باغهای معلق ساخت. به ما گفت که میشود به جای نفرت، کد نوشت. به ما گفت که میشود به جای موشک، ماهوارهٔ مشترک فرستاد. و مهمتر از همه، به ما گفت که هنوز دیر نشده است.
خاورمیانهٔ فردا همین امروز در واشنگتن متولد شد و همهٔ ما، از هر شهری، از هر کشوری، از هر زبانی که هستیم، دعوتشدهٔ این جشن تاریخی هستیم.
