افغانستان به‌رغم تنوع قومی، زبانی و مذهبی، خانه مشترک همه افغان‌هاست؛ در پس این تنوع، همبستگی عمیق مردمی‌ وجود دارد که در طول تاریخ نه‌تنها بنیان وحدت ملی را حفظ کرده، بلکه آن را تقویت نیز کرده است.

افغان‌ها به‌جای تکیه بر تفرقه‌های قومی یا مذهبی، از طریق پیوندهای انسانی عمیق، ارزش‌های سنتی و حافظه فرهنگی مشترک به هم پیونده خورده‌ و به همبستگی درونی رسیده‌اند.

هرچند شماری اندک با اظهارات و افکار مسموم خود درصدد تضعیف وحدت افغان‌ها هستند، اما این اختلاف‌های قومی، ایدئولوژیک و طبقاتی نهایتا در روحیات مشترک زندگی روزمره مردم، ارزش‌های فرهنگی و تعاملات اجتماعی آنان حل می‌شوند.

پیوند ژرف مردمی؛ هویت جمعی شکست‌ناپذیر ملت افغان

جامعه افغانستان بر شبکه‌های مردمی و سنتی استوار است که میان مردم شرق و غرب، شمال و جنوب درک متقابل و همدردی عمیقی ایجاد کرده است. هرچند اختلاف دیدگاه‌ها در میان اقوام از بین نمی‌روند، اما در جریان زندگی جمعی ادغام می‌گردند. همین روابط، ریشه‌های ملت را می‌سازند؛ ملتی که در مواجهه با بحران‌های متعدد، همچنان متحد و یکپارچه باقی مانده است.

در افغانستان نظام‌های خویشاوندی، درهم آمیختگی قومی و فرهنگ مشترک طی صدها سال شکل گرفته‌اند؛ پیوندهایی که به‌مراتب عمیق‌تر و پایدارتر از ساختارهای اجتماعی بسیاری از کشورهای مدرن است. این روابط نتیجه اجبار و یا فشار بیرونی نیست، بلکه محصول تعاملات متقابل اقتصادی، فرهنگی و فکری‌ است. این پیوندها آن‌قدر ریشه‌دار و استوارند که برای کشورهایی که تازه تجربه همزیستی را آغاز کرده‌اند، می‌توانند درس‌آموز باشد.

تاریخ افغانستان عاری از جنگ قومی است

برخلاف اروپا و بسیاری کشورهایی که به‌نام قوم، مذهب یا نژاد جنگ‌های خونین داشته‌اند، تاریخ افغانستان هرگز گواه جنگ قومی نبوده است. وحدت ملی افغان‌ها بر اساس قانون نوشته‌شده نیست، بلکه نتیجه توافق عمیق و نانوشته ای اجتماعی مردم است. جامعه افغانستان مکانیزم فرهنگی و مردمی نیرومندی دارد که بنیان وحدت ملی را می‌سازد.

حتا در بازه‌های زمانی که دولت‌ها ضعیف بودند و قدرت‌های خارجی برای تفرقه تلاش می‌کردند، ملت افغان اجازه نداد برنامه‌های آنان عملی شود. ریشه وحدت ملت در قدرت دولت نبود، بلکه در ساختار طبیعی و درونی جامعه نهفته بود.

روایتی پایدار: حفظ اتحاد ملی در دل جنگ‌ها

از سال ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۱ که کشور درگیر جنگ‌های داخلی و سپس زیر حاکمیت سخت‌گیرانه طالبان بود، نهادهای ملی از میان رفتند، بنیان‌های فرهنگی آسیب دیدند و جامعه دستخوش آشفتگی شد، اما بازهم ملت به‌جای گرایش به تفرقه قومی، به سمت صبر، گذشت و روحیه ملی گرایید.

در دوره‌ای که ارزش‌های فرهنگی و آموزشی آسیب دیدند و بسیاری تلاش کردند روایت‌های ملی را نابود کنند، ملت افغان نه به سوی شکاف قومی عمیق رفت و نه هویت جمعی را از دست داد. این یک نمونه روشن از انسجام قومی در تاریخ معاصر است.

تهدید مصنوعی امروز: سکتاریست ها و تاجران نفرت

امروز به‌رغم آنکه از یک‌سو یک حکومت غیردموکراتیک بر مردم مسلط است و از سوی دیگر برخی جریان‌های متعصب و تنگ‌نگر درصدد گسترش نفرت و تفرقه است، بازهم خرد جمعی مردم در مواجهه با این چالش‌ها به عنوان پادزهر عمل کرده است.

ملت همچنان در برابر تفرقه‌هایی که در تقابل با انسجام درونی جامعه است، می‌ایستد. سکتاریست ها در میان ملت جایی ندارند، زیرا از ریشه‌ها، پیشینه و ساختار وحدت میان افغان‌ها غافلند.

قدرت تفاهم به‌جای اختلاف

نیاز امروز این نیست که اختلاف‌ها را ژرف‌تر کنیم، بلکه باید از تنوع فکری، تجارب سیاسی و تنوع اجتماعی برای منافع ملی استفاده کنیم. قدرت ملت در شعارهای نفرت‌آمیز نیست؛ بلکه در دیدگاه مشترک ملی، عقلانیت سیاسی و تفاهم اجتماعی نهفته است.

ملت افغان نه نسخه نفرت می‌خواهد و نه شعار تفرقه؛ تشنه آزادی فکر، عدالت اجتماعی و ثبات سیاسی است. این همان مسیر ادامه هویت شکست‌ناپذیر و وحدت ملی افغان‌هاست.

باید به وحدت ملت ایمان داشته باشیم و از بحث‌ها، شعارها و تحلیل‌های بی‌مسئولیت کسانی فاصله بگیریم که می‌کوشند زهر جدایی را در جامعه بپاشند. ما باید با اطمینان به اتحاد مردمی، انرژی ارزشمند خود را صرف انسجام سازنده سیاسی کنیم.

اگر توان خود را برای ایجاد فکر مشترک ملی، نظام عادلانه و مشارکت سیاسی برابر برای همه به‌کار بگیریم، نه‌تنها ملت متحد می‌ماند، بلکه افغانستان و همه اقشار جامعه به سوی ثبات، عدالت و مسیر سیاسی تازه حرکت خواهند کرد.

ما به وحدت ملت باور داریم؛ و همین باور بزرگ‌ترین سرمایه ملی افغانستان در قرن بیست‌ویکم است.

در لغت‌نامه «آکسفورد»، سکتاریسم به پایبندی تنگ‌نظرانه به یک فرقه خاص (سیاسی، قومی یا مذهبی) که اغلب منجر به نزاع با افرادی از فرقه‌های دیگر یا باورهای متفاوت می‌شود، تعریف شده است.

خبرهای بیشتر

رادیو