باور غالب این است که سقوط جمهوریت در افغانستان از بلخ آغاز شد. بسیاری‌ها با توجه به حضور و نفوذ چهره‌های اثرگذار سیاسی و نظامی ضد طالبان در بلخ، انتظار داشتند که این ولایت به زودی از کنترول نظامیان کشور خارج نشود.

بلخ که روزی نماد مقاومت در برابر طالبان بود، این بار بدون مقاومت جدی، به بخشی از قلمرو این گروه بدل شد.

وقتی پیشروی طالبان به مراکز شهرها و ولایات افزایش یافت، رهبری حکومت و بسیاری از مردم منتظر بودند که رهبران شمال از جمله عطا محمد نور، مارشال عبدالرشید دوستم و محمد محقق، چهره‌های با نفوذ ضد طالبان، چه اقدام معجزه‌‌آسایی در برابر طالبان انجام می‌دهند. اما دیری نگذشت که سد مقاومت نیروهای این چهره‌ها نیز فروریخت و طالبان کنترول اکثر ولسوالی‌های بلخ و شهر مزارشریف را به دست گرفتند.

سقوط مزارشریف، لحظه‌ای سرنوشت‌ساز در فروپاشی دولت جمهوری افغانستان بود. این شهر که دروازه شمال و مهم‌ترین مسیر ارتباطی کشور با آسیای میانه به شمار می‌رود، ظرف چند ساعت به دست طالبان افتاد و با آن، آخرین سنگر مهم دولت در شمال فرو ریخت. مرور رویدادها، گزارش‌های داخلی و بین‌المللی، اظهارات عطا محمد نور در برنامه «از نگاه دیگر» افغانستان اینترنشنال و شواهد میدانی، نشان می‌دهد که چگونه ترکیبی از عوامل سیاسی، نظامی و اجتماعی، مسیر سقوط را هموار کردند.

جایگاه ویژه ولایت بلخ در شمال

بلخ در جغرافیای سیاسی و اقتصادی افغانستان جایگاهی استثنایی دارد. این ولایت نه تنها به دلیل بندر حیرتان، که شریان حیاتی واردات سوخت، آرد و کالا از اوزبیکستان است، بلکه به‌خاطر موقعیت راهبردی‌اش به‌عنوان «دروازه شمال» اهمیت دارد. کنترول بر بلخ، یعنی کنترول بر بخش بزرگی از تجارت رسمی و غیررسمی کشور، مسیرهای ترانزیتی به آسیای میانه، و همچنین محورهای مواصلاتی به ولایت‌های شمال‌شرقی و شمال‌غربی.

شهر مزارشریف، مرکز بلخ، از نظر فرهنگی و مذهبی نیز وزنه‌ای سنگین دارد. زیارتگاه روضه مبارک، بازارهای پررونق، و بافت قومی متنوع، همگی این شهر را به قلب تپنده شمال تبدیل کرده‌اند.

بلخ در دوره اول طالبان؛ مرکز مقاومت

در نیمه دوم دهه ۷۰ خورشیدی، هنگامی که طالبان بیشتر افغانستان را تصرف کرده بود، بلخ و مزارشریف یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های مقاومت علیه این گروه بود. فرماندهان جبهه متحد شمال مانند عبدالرشید دوستم، محمد محقق و عطا محمد نور، با استفاده از ساختارهای اجتماعی-قومی این شهر را به سنگری مستحکم تبدیل کرده بودند. حتی پس از سقوط کابل در سال ۱۳۷۵، مزارشریف برای مدتی در دست مخالفان طالبان باقی ماند و مقاومت از این نقطه هدایت می‌شد.

این سابقه تاریخی باعث شده بود که در سال ۲۰۲۱، بسیاری تصور کنند که مزارشریف آخرین شهری خواهد بود که به دست طالبان می‌افتد.

آخرین سفر اشرف غنی؛ وعده‌هایی که عملی نشد

در ۱۱ اگست ۲۰۲۱، تنها چهار روز پیش از سقوط، اشرف غنی، رئیس‌جمهور وقت، در سفری غیرمنتظره به مزارشریف رفت. او با عبدالرشید دوستم، عطا محمد نور، محمد محقق و جمعه‌خان همدرد دیدار کرد. پیام رسمی سفر، ایجاد یک جبهه متحد برای دفاع از شمال بود.

غنی در این دیدار وعده داد که نیرو، تجهیزات و پشتیبانی هوایی بیشتری به بلخ ارسال خواهد کرد. تصاویر منتشرشده از جلسه، رهبران شمال را در حال دست‌دادن و تبسم نشان می‌داد. اما عطا محمد نور بعدها در گفت‌وگو با برنامه «از نگاه دیگر» در رادیو افغانستان اینترنشنال گفت که «این سفر بیشتر جنبه تبلیغاتی داشت» و هیچ‌یک از وعده‌ها عملی نشد. به گفته او، نه تجهیزات کافی فرستاده شد، نه پشتیبانی هوایی جدی صورت گرفت.

سه روز پیش از سقوط افغانستان، اشرف غنی با رهبران جهادی و سیاسی در بلخ دیدار کرد

وضعیت امنیتی و سیاسی پیش از سقوط

از اوایل تابستان ۲۰۲۱، طالبان ولسوالی‌های بلخ را یکی پس از دیگری تصرف کرد: چمتال، دولت‌آباد، شولگره، خلم و کشنده. سقوط این مناطق حلقه محاصره شهر مزارشریف را تنگ‌تر کرد. هم‌زمان، روحیه نیروهای امنیتی به شدت تضعیف شد. شایعاتی مبنی بر «معامله پشت پرده» میان ارگ و طالبان میان سربازان و مردم رواج یافت.

در ظاهر، ائتلافی میان دوستم، نور و دیگر رهبران شکل گرفته بود، اما رقابت‌های دیرینه، اختلاف در شیوه فرماندهی و بی‌اعتمادی متقابل، مانع هماهنگی عملیاتی شد. از سوی دیگر، حکومت مرکزی در کابل نیز دچار سردرگمی و بحران تصمیم‌گیری بود.

رشد جریان‌های افراطی در شمال

شمال افغانستان که در دهه‌های گذشته عمدتاً تحت نفوذ رهبران ضدطالبان بود، در سال‌های اخیر شاهد رشد تدریجی جریان‌های افراطی بود. گروه‌هایی با ایدئولوژی نزدیک به طالبان و حتی داعش، در ولسوالی‌های مرزی و روستاهای دورافتاده، شبکه‌های تبلیغاتی و جذب نیرو ایجاد کردند.

ضعف حضور دولت، فقر گسترده، و نفوذ شبکه‌های مذهبی برون‌مرزی، زمینه را برای گسترش این افکار فراهم کرد. این تغییر اجتماعی باعث شد که طالبان، برخلاف دهه ۷۰، این بار در بسیاری از مناطق شمال با مقاومت جدی مردمی مواجه نشود و حتی حمایت پنهان برخی گروه‌های محلی را به‌دست آورد.

خروج نیروهای آلمانی؛ تغییر موازنه

حضور نیروهای آلمانی در مزارشریف، به‌ویژه در پایگاه کمپ مارمل، سال‌ها به عنوان پشتوانه امنیتی مهم برای شمال عمل می‌کرد. آلمان مسئولیت آموزش نیروهای امنیتی افغانستان در قول‌اردوی ۲۰۹ شاهین را بر عهده داشت. اما با آغاز روند خروج ناتو در بهار ۲۰۲۱، آلمان نیز نیروهایش را به سرعت و حتی بدون خدا حافظی با آخرین والی جمهوریت - فرهاد عظیمی- خارج کرد.

خروج نیروهای آلمانی، هم از نظر عملیاتی و هم روانی، خلأ بزرگی ایجاد کرد. بسیاری از نظامیان افغان که سال‌ها به پشتیبانی آلمان عادت کرده بودند، احساس کردند که تنها مانده‌اند.

روز سقوط؛ فروپاشی برق‌آسا

صبح ۱۴ آگست، درگیری‌ها در حومه مزارشریف شدت گرفت. برخی واحدهای ارتش و پولیس که وظیفه داشتند خطوط دفاعی را حفظ کنند، شبانه مواضع خود را ترک کردند. عطا محمد نور با لباس نظامی و با حضور فرزندانش، دست به مانور هایی زد تا سبب تقویت روحیه مردم و نیروهای نظامی شود. روز بعد، طالبان از محور حیرتان و خلم وارد شهر شدند. مقاومت سازمان‌یافته‌ای شکل نگرفت. ظرف چند ساعت، ساختمان ولایت، قول‌اردوی ۲۰۹ شاهین، ریاست امنیت ملی و میدان هوایی مزار به دست طالبان افتاد.

عطا محمد نور و عبدالرشید دوستم، همراه با نزدیکان شان، از مرز حیرتان به اوزبیکستان رفتند و از آنجا به امارات متحده عربی و ترکیه سفر کردند.

پیامدها و تحلیل نهایی

با سقوط مزارشریف، نه تنها شمال افغانستان از دست دولت خارج شد، بلکه راه هرگونه پشتیبانی زمینی به کابل قطع گردید. تنها یک روز بعد، طالبان وارد کابل شدند و جمهوری افغانستان فروپاشید.

سقوط مزارشریف نتیجه مجموعه‌ای از عوامل درهم‌تنیده بود که همزمان در عرصه سیاسی، نظامی و اجتماعی عمل کردند. نبود انسجام میان رهبران محلی و اختلافات دیرینه آن‌ها، مانع شکل‌گیری یک فرماندهی واحد و موثر شد. بی‌اعتمادی به حکومت مرکزی و عملی‌نشدن وعده‌های اشرف غنی، انگیزه همکاری با کابل را به‌شدت کاهش داد.

خروج نیروهای ناتو، به‌ویژه آلمان که سال‌ها حامی امنیت و آموزش نیروهای شمال بودند، روحیه مدافعان را به‌طور جدی تضعیف کرد. در این میان، رشد تدریجی جریان‌های افراطی در مناطق شمالی که بخشی از بستر اجتماعی طالبان را تشکیل داد، زمینه نفوذ این گروه را هموار ساخت. طالبان نیز با بهره‌گیری از جنگ روانی و استفاده ماهرانه از شبکه‌های اجتماعی، ذهنیت بسیاری را نسبت به حتمی‌بودن پیروزی خود تغییر داد و عملاً مقاومت سازمان‌یافته را پیش از آغاز، در هم شکست.

سفر اشرف غنی به مزارشریف، که می‌توانست نقطه عطفی برای انسجام شمال باشد، عملاً به یک حرکت نمایشی محدود شد و نتوانست روند سقوط را تغییر دهد. بلخ که روزگاری نماد مقاومت در برابر طالبان بود، این بار بدون مقاومت جدی، به بخشی از قلمرو این گروه بدل شد.

خبرهای بیشتر

رادیو