طالبان تاجیکتبار کمی بعد از شکلگیری جنبش طالبان در دهه ۹۰ میلادی بهصورت محدود جذب این گروه شدند. حضور و جنگیدن در کنار طالبان باعث شده برخی از فرماندهان تاجیکتبار اکنون به مناصبی در اداره این گروه برسند.
با این حال این فرماندهان، به علت قومیتشان صلاحیت چندانی در حکومت طالبان ندارند.
برخی از چهرهها ابتدا به دلیل عقاید مذهبی و نزدیکی فکری با طالبان پیوستند اما برخی دیگر که بعدا جذب طالبان شدند، دلایل دیگری داشتند.
در این گزارش شرایط کار و زندگی برخی از اعضای بلندپایه طالبان تاجیکتبار را بررسی کردهایم؛ این که آنها در چه پستی کار میکنند، چه صلاحیتی دارند و در مورد نظام طالبان چه فکر میکنند؟
افغانستان اینترنشنال با شماری از اعضای خانواده، نزدیکان و منابع در داخل طالبان گفتوگو کرده است. به دلیل حساسیت موضوع هویت گفتوگوکنندگان فاش نشده است اما افغانستان اینترنشنال این مکالمات را ضبط کرده است.
مولوی ضیاالرحمن مدنی، والی طالبان در ولایت لوگر
ضیاالرحمن مدنی از ولسوالی نمکآب ولایت تخار است. او در دوره اول طالبان در دهه ۹۰ میلادی به این گروه پیوست. بر اساس اطلاعات یکی از اعضای خانواده مدنی، دلیل پیوستن او به طالبان در آن زمان نزدیکی فکری و اختلافات محلی و عدم سهم عادلانه مردم ولسوالی نمکآب در بدنه حکومت وقت بود.
مولوی مدنی در دوره اول طالبان به حیث والی ولایت لوگر کار کرد و رابطه نزدیکی با ملا محمد عمر، رهبر اسبق طالبان داشت. او به دنبال سقوط حکومت اول طالبان در سال ۲۰۰۱ به عربستان سعودی رفت و به تعقیب آن میان عربستان و قطر رفتوآمد میکرد.
مولوی مدنی در این مدت مسئولیت جمعآوری کمکها از کشورهای عربی به طالبان را به عهده داشت. او در زمان مذاکرات طالبان با امریکا به حیث عضو هیئت مذاکرهکننده این گروه نیز تعیین شد.
با بازگشت طالبان به قدرت در تابستان ۱۴۰۰، آقای مدنی با توجه به فعالیت مهم و حیاتی که در بخش جمعآوری کمک مالی به طالبان انجام داده بود، فکر میکرد که به حیث وزیر مالیه تعیین خواهد شد. به گفته نزدیکان این چهره تاجیکتبار طالبان، او در زمان اعلام کابینه در عربستان به سر میبرد و هنگامی که شنید اسمش در میان اعضا نیست، به شدت متعجب شد. چرا که او هم یکی از با سابقهترین اعضای طالبان بود و هم فعالیتهای زیادی داشت اما او بهدلیل تاجیک بودن و قندهاری نبودن، طالبان کرسی وزارت مالیه را به او نسپرد.
مدنی شخصا بارها این مسئله را در میان اعضای خانواده و نزدیکان خود مطرح کرده که قومیت در میان طالبان چقدر مهم است. یکی از وابستگانش میگوید مولوی مدنی یک بار نزد رهبر طالبان رفت، هبتالله، رهبر این گروه از خواست که به یکی از ولایات برود. مدنی ابتدا در ولایت تخار به حیث والی تعیین شد و سپس طالبان او را دوباره در جای اولیاش به لوگر فرستادند. به گفته نزیکان مولوی مدنی، اکنون او بدون داشتن هرگونه صلاحیت، در لوگر حضور دارد.
قاری فصیحالدین فطرت، رئیس ستاد ارتش طالبان
فصیحالدین فطرت از نسل نو طالبان و از ولسوالی وردوج ولایت بدخشان است. او در اواسط حضور بیست ساله امریکا در افغانستان به طالبان پیوست و در ولایت بدخشان علیه حکومت پیشین افغانستان جنگ کرد.
بر اساس اطلاعات مردم محل، فطرت ابتدا امام یک مسجد در ولسوالی جرم ولایت بدخشان بود. بعدا اخلافات میان وکلا و فرماندهان محلی در مورد تقسیم معادن بدخشان سبب شد تا تعدادی از آنها در این ولایت از فطرت به عنوان طالب محلی حمایت و از او به نفع خود استفاده کنند.
در ابتدا فطرت با بدنه اصلی طالبان رابطه چندانی نداشت و بیشتر به عنوان یک طالب محلی و عضو مافیای معدن فعالیت میکرد. به قول دو منبع امنیتی در حکومت قبلی، آقای فطرت بارها از ریاست امنیت ملی پیشین پول اوپراتیفی دریافت کرده بود.
فصیحالدین بعد از سال ۲۰۱۹ بیشتر به یک چهره جدی طالبان در شمال شرق تبدیل شد. فطرت مسئول سقوط ولایت بدخشان و حتا بخشهایی از تخار بهدست طالبان بود. او به دنبال سقوط کابل دستور گرفت تا علیه پنجشیر که در آن زمان در دست نیروهای مقاومت بود، بجنگد و به گفته مولوی امانالدین، از فرماندهان طالبان، در این جنگ تلفات سنگینی به هردو طرف وارد شد.
بهدنبال آن، طالبان با توجه به دستاوردهای فصیحالدین، او را به عنوان رئیس ستاد ارتش تعیین کرد. به گفته نزدیکانش، فطرت در ابتدای حکومت طالبان صلاحیت فوقالعاده داشت اما به مرور زمان از این صلاحیتها گام به گام کاسته شد. منابع معتقدند که او اکنون اصلا صلاحیت مالی و اجرایی در وزارت دفاع طالبان ندارد.
در یک مورد، اخیرا فرماندهان تاجیکتبار طالبان هنگامی که برای حل مشکلاتشان نزد فطرت رفتند، او با پاسخ کوتاهی گفت: «من کاری نمیتوانم.» به گفته نزدیکانش فطرت قبلا بیصلاحیت بودن خودش و سایر فرماندهان تاجیکتبار را پنهان میکرد اما اخیرا بارها در حلقه دوستانش گفته: «صلاحیت نداریم و کاری هم کرده نمیتوانیم.»
به گفته نزدیکانش، فطرت از طالبان ناراضی است اما این نارضایتی سبب سلاح گرفتن او علیه این گروه نخواهد شد. نزدیکان فطرت گفتند او ناچار است هرچه که رهبری طالبان میگوید را قبول کند.
مولوی محسن هاشمی، رئیس اداره تفتیش طالبان
مولوی محسن از ولسوالی فرخار ولایت تخار است. او در دوره اول طالبان عضو این گروه شد و علت پیوستن او همفکری ایدئولوژیک آقای محسن با طالبان خوانده شده است.
مولوی محسن در جریان ۲۰ سال گذشته بیشتر در پاکستان زندگی میکرد و به صورت مخفی به افغانستان هم رفتوآمد داشت. او پس از تسلط دوباره طالبان بر افغانستان به حیث والی پنجشیر و سپس به حیث معین تامینات وزارت داخله تعیین شد.
او در ابتدای حکومت طالبان در میان طالبان تخاری نفوذ قابل ملاحظه داشت اما به مرور زمان رهبری طالبان او را فاقد صلاحیت کرد و فرماندهان او مانند غلامحسین نیز خلع سلاح شدند.
به گفته اعضای خانواده مولوی محسن، با اینکه مولوی محسن از جمله اعضای سابقهدار طالبان است، این گروه به او اعتماد ندارد. از همین رو، افراد و فرماندهان مربوط به مولوی محسن در ولایت تخار خلع سلاح شدهاند تا از شورش احتمالی جلوگیری شود.
به گفته اعضای خانواده او، مولوی محسن حالا به طور سمبولیک رئیس اداره تفتیش طالبان است. او اخیرا نزد هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان در قندهار رفته و استعفایش را پیش کرده و گفته نمیخواهد در اداره طالبان کار کند، اما رهبر طالبان استعفای او را نپذیرفته است.
مولوی محسن اخیرا باری گفته بود که که به غیر از ادامه کار با طالبان گزینهای برای او نمانده است، چرا که در غیر این صورت زندانی و یا هم از صحنه برداشته خواهد شد.
مولوی شمسالدین شریعتی، دادستان کل طالبان/ رئیس اداره تعقیب اوامر ملاهبتالله
مولوی شمسالدین شریعتی، از ولسوالی کشم ولایت بدخشان و یکی از اعضای سابقهدار طالبان است. او در دور اول طالبان در ولایتهای میدانوردک و پکتیا به عنوان والی ایفای وظیفه کرده بود. آقای شریعتی اکنون به عنوان رئيس نظارت و تعقیب فرامین و احکام حکومت طالبان کار میکند. حکومت طالبان برای اداره دادستانی کل افغانستان این نام را گذاشته است.
یکی از بستگان شمسالدین در تماس با ما گفت که او یکی از اعضای فرمانبر طالبان است و رابطه نزدیکی با هبتالله آخندزاده دارد. به گفته او، «شمسالدین آدم خاموش موقعشناس است و خصلت سرکشی در برابر طالبان قندهاری و حقانیها را ندارد.»
به گفته نزدیکان شمسالدین، او رقابت محلی جدی با فصیحالدین فطرت، رئیس ستاد ارتش طالبان و امانالدین منصور، فرمانده قول اردوی طالبان دارد. او بارها به نزدیکانش گفته است که «آخر مرا هدف قرار خواهند دارد.» اما او توضح نداده که کدام فرد یا گروه علیه او اقدام خواهد کرد. حداقل در یک سال اخیر دو بار دفتر دادستانی کل مورد حمله قرار گرفته است. یک بار دفتر دادستانی در دارلامان و یک بار هم در شهر نو کابل. شمسالدین گفته است که هدف این حملات او بوده است.
آقای شریعتی بارها گفته که «من محور اصلی بدخشانیان در بدنه طالبان هستم.»
عبدالحمید خراسانی، فرمانده قطعه بدری طالبان
عبدالحمید خراسانی از چهرههای جنجالی طالبان تاجیکتبار است. او از ولایت پنجشیر است و همزمان با بازگشت دوباره طالبان به قدرت، به دلایل اختلافات محلی به این گروه پیوست.
خراسان تحت تعقیب حکومت پیشین افغانستان قرار داشت و یک بار هم بازداشت و بعدا رها شد. همین امر سبب شد که وی به طالبان بپیوندد.
در حکومت جدید طالبان خراسانی ابتدا به حیث آمر امنیت پنجشیر تعیین شد و سپس از آنجا برکنار و به کابل خواسته شد. کمی بعدتر به حیث ولسوال احمدآباد ولایت پکتیا تعیین شد. اما این سمت را نیز بعد از مدتی هم رها کرد و به کابل برگشت.
خراسانی همواره در شبکههای اجتماعی از تبعیض در نظام طالبان انتقاد میکند و بارها طالبان را به قومگرایی متهم کرده است. طالبان اخیرا قطعه او را خلع سلاح کرده و امکانات نظامی او را گرفتند. خود آقای خراسانی نیز برای مدتی در بازداشت بود اما دوباره رها شد.
حمید خراسانی بارها گفته است که او به دلیل تاجیک بودنش مورد بیمهری رهبران طالبان قرار گرفته است و به چشم خود تبعیض را در اداره طالبان دیده است. به گفته حمید خراسانی، کسانی که متعلق به قوم رهبران طالباناند «بدون یک روز جهاد» به کرسیهای بلند دولتی رسیدند اما او که در پنجشیر برای طالبان جنگیده بدون وظیفه باقی مانده است.
طالبان تاجیکتبار تا کجا پیش میروند؟
طالبان یک گروه ایدئولوژیک است اما در بیش از سه سال اخیر نشان داده که ایدئولوژی برای این گروه همهچیز نبوده است. برخورد دوگانه در حکومت طالبان در سطوح مختلف به وضاحت قابل دید است.
طالبان غیر پشتون بارها اعتراف کردهاند که اگر از قوم پشتون مخصوصا از قندهار میبودند، به گونه دیگری با آنها برخورد میشد. به طور نمونه طالبان تاجیکتبار که سالها در صف طالبان جنگیدهاند نتوانستند در حکومت این گروه از پست سمبولیک یک وزارتخانه درجه سه یا معینیت بالا تر بروند. این در حالی است که یک فرمانده کمتجربه و کمتر شناختهشده پشتون، توانسته است به مهمترین پستهای دولتی ارتقا پیدا کند و امکانات زیاد مالی را بهدست بیآورد. حتا به قول برخی از اعضای طالبان، «اگر شما پشتون باشید و طالب، کافی است. دیگر نیازی به داشتن مقام در اداره طالبان ندارید. شما همه کاره نظام هستید.»
اکنون با فاش شدن تبعیض عمیق در حکومت طالبان، اکثر طالبان غیر پشتون احساس حقارت میکنند. آنها فکر میکنند گزینه دیگری در پیش ندارند: در نظام استبدادی طالبان سر تکان دهند و فرمان اجرا کنند یا هم منتظر تحولی باشند که آنها بتوانند از دل آن برای خود جایگاهی دستوپا کنند. اما در شرایط فعلی هر نوع تمرد و «بغاوت» در برابر طالبان میتواند پیامدهای مرگبار داشته باشد.