شاید این نخستین‌بار پس از ایجاد کشور پاکستان باشد که وزارت امور خارجه آن به‌گونه‌ آشکار آرزوی تغییر حاکمیت در افغانستان را ابراز می‌کند.

بر اساس گزارش‌ها، وزارت خارجه پاکستان گفته است: «امیدواریم روزی مردم افغانستان آزاد شوند و دارای یک حکومت واقعی باشند.»

وزارت خارجه پاکستان توضیح نداده است که چرا می‌خواهد افغانستان را از حاکمیتی «آزاد» کند که رئیس سازمان استخبارات نظامی آن کشور پیروزی‌اش را در هوتل سرینای کابل با نوشیدن چای جشن گرفته بود؟

در آن زمان، هنگام به‌قدرت‌رسیدن طالبان، در سراسر پاکستان شیرینی پخش می‌شد و مردم به یک‌دیگر شادباش می‌گفتند. اکنون، چه چیزی در این کشور تغییر کرده است؟

در بیانیه وزارت خارجه پاکستان،هیچ تعریفی از «حکومت واقعی» ارائه نشده است. اما، در این جمله کوتاه و تامل‌برانگیز، چند نکته قابل بحث وجود دارد.

در واقع، از کودتای سال ۱۳۷۱ خورشیدی علیه حکومت داکتر نجیب‌الله و طرح سازمان ملل تا امروز، در تمام جنگ‌ها، فروپاشی‌ها و بحران‌های افغانستان، نقش مستقیم یا غیرمستقیم پاکستان آشکار بوده است.

با این حال، ابراز چنین آرزوی صریح برای تغییر حاکمیت در افغانستان از سوی یک نهاد رسمی پاکستان، پدیده‌ای تازه و کم‌سابقه محسوب می‌شود.

مدتی پیش، شماری از چهره‌های سیاسی و تنظیمی افغانستان در اسلام‌آباد گردهم آمدند و نشستی برگزار کردند که خشم گسترده‌ افغان‌ها را برانگیخت.

خشم مردم از اصل گردهمایی نبود، بلکه از محل برگزاری آن یعنی اسلام‌آباد بود. در حافظه تاریخی و جمعی افغان‌ها این باوری عمیق وجود دارد که از پاکستان جز شر و بدی چیزی دیگر به افغانستان نمی‌رسد.

روشن است که مردم افغانستان از حاکمیت استبدادی کنونی به‌ستوه آمده و خسته‌ اند، اما حتا مخالفان این حاکمیت نیز نمی‌خواهند مبارزه سیاسی یا نظامی‌شان از مسیر پاکستان صورت بگیرد.

امروز در افغانستان، بدنام‌ترین و خطرناک‌ترین برچسب، «پاکستانی بودن» یا «پاکستان‌دوستی» است.

هرچند پاکستان مدت‌ها پیش برای گروه‌های مسلح مخالف حکومت طالبان، چراغ سبز نشان داده و امکانات فراهم کرده بود، اما حساسیت شدید مردم افغانستان باعث شد بسیاری از این گروه‌ها تمایلی به استقرار در خاک پاکستان نداشته باشند.

پاکستان شاید آگاه نباشد که این‌بار موضوع تنها تغییر یک حکومت در افغانستان نیست، بلکه ماجرا بسیار فراتر از آن است. هر تغییر تازه‌ در جغرافیایی به این وسعت رخ دهد که پاکستان نیز از پیامدهایش در امان نخواهد ماند.

رقابت‌های استراتژیک قدرت‌های بزرگ جهانی در حال حاضر به‌گونه‌ای پیش می‌رود که استقرار گروه‌های تروریستی نیابتی در منطقه، بیش از افغانستان، پاکستان را در آتش منازعه و ناامنی فرو می‌برد. پاکستان باید بداند که نه تنها طالبان پاکستانی بلکه ده‌ها گروه دیگر از جمله داعش و القاعده که در افغانستان و تحت سایه طالبان حضور دارند، با اهداف و دستورکار بین‌المللی، تهدیدی برای این کشور اند.

امروز ارتش و حکومت پاکستان دیگر در موقعیتی نیستند که بتوانند مانند گذشته این گروه‌ها را علیه هند و افغانستان به‌کار گیرند. واقعیت این است جنی که پاکستان از چراغ بیرون آورده بود، حالا از کنترولش خارج شده است.

چرا پاکستان نگران است؟

هند، چین، روسیه و ایران به‌خاطر منافع خود، با سرعت در حال نزدیک‌شدن به حاکمان کنونی افغانستان‌ اند. استقبال هند از وزیر خارجه طالبان، برای پاکستان به‌منزله رها شدن «کیک در پوستینش» بود. اسلام‌آباد به‌خوبی می‌داند یک رقابت پنهان سیاسی میان دو محور در جریان است: ائتلاف بریتانیا و امریکا با محور روسیه، چین، هند، ایران و حتا آسیای میانه. همه می‌خواهند به طالبان نزدیک شوند.

کشورهای محور ضد امریکا بر این نظر اند اگر امریکا بتواند از گروه حاکم علیه آنها استفاده کند، چرا ما که همسایه‌ هستیم، نتوانیم آن را به نفع خود به‌کار گیریم؟
روسیه در این میان با شتاب، نخستین و تنها کشوری بود که حکومت طالبان را به رسمیت شناخت و هند نیز سطح روابط دیپلوماتیکش با طالبان را بالا برده است.

هند خواهان رابطه با هر حکومتی است که در کابل بر سر کار باشد و اگر آن حکومت بتواند در ظاهر یا در واقعیت علیه پاکستان عمل کند، برای دهلی مطلوب‌تر است.

اما این‌که مردم افغانستان درباره این حاکمیت چه می‌اندیشند، یا وضعیت حقوق زنان و حقوق بشر به کجا می‌رسد، هیچ‌کس سخنی نمی‌گوید. در قرن بیست‌ویکم، سیاست بین المللی کشورها از اخلاق و ارزش‌ها تهی شده است.

در رقابت‌ بزرگ کشورهای قدرتمند، پاکستان سردرگم و بی‌نصیب مانده است؛ کشوری که دیگر نه می‌تواند از هیچ‌یک از این محور‌ها امتیازی بگیرد و نه حتا از آتش این رقابت‌ها در امان بماند. خاک پاکستان اکنون در شعله‌های این رقابت‌ها می‌سوزد.

پاکستان از این بازی‌ها تا آن‌جا آسیب دیده که برای نخستین‌بار، در موضع‌گیری‌های رسمی خود آرزوی تغییر حکومت در افغانستان را مطرح کرده است.

اما این آرزو به چند دلیل تنها در حد آرزو باقی خواهد ماند:

نخست اینکه، تغییر یا حفظ حکومت در افغانستان دیگر از توان پاکستان خارج است.

دوم، میراث رفتار پنجاه‌ ساله پاکستان با افغانستان تجربه‌ای تلخ بر جا گذاشته است؛ تجربه‌ای که باعث شده افغان‌‌ها اگر از تشنگی بمیرند، دیگر از دست پاکستان آب ننوشند.

سوم، واقعیت این است که در افغانستان، هیچ حکومتی مشروعیت نمی‌یابد مگر آن‌که بر اساس اراده‌ مردم شکل بگیرد؛ حکومتی که بر بنیاد یک قانون اساسی ملی تعیین شده و حدود صلاحیت‌ها و مسئولیت‌های آن مشخص باشد.

اگر در افغانستان قرار است حکومتی تغییر کند، این حق و مسئولیت مردم افغانستان است، نه نتیجه‌ اقدامی تحمیل‌شده از سوی پاکستان، ایران یا کشوری دیگر. مردم افغانستان، دیر یا زود، این کار را انجام خواهند داد، به‌ویژه هنگامی که اطمینان یابند رژیم استبدادی کنونی دیگر امکان پناه‌ گرفتن و بازسازی پایگاه‌هایش را در پاکستان از دست داده است.

پاکستان شاید حالا دریافته باشد که ریشه‌ بحران در سیاست‌هایش نهفته است. تا زمانی که اسلام‌آباد سیاست عمق استراتژیک و پیشروی (Forward Policy) خود در قبال افغانستان را تغییر ندهد، هر حکومتی که در ارگ باشد، دیر یا زود به دشمن پاکستان بدل خواهد شد، حتا اگر در راس این حکومت فارغان مدارس مذهبی پاکستان قرار داشته باشند.

پاکستان در نیم‌قرن گذشته بر گروه‌ها و جنگجویان ضد افغانستان سرمایه‌گذاری کرده است و هرگز به ملت افغانستان یا حکومت‌های مشروع و ملی آن اعتماد نکرده است. از همین روست که دشمنی با پاکستان به بُن‌مایه‌‌ اندیشه ملی افغان‌ها تبدیل شده است.

پاکستان در طول پنجاه سال در آتش جنگ‌های بین‌المللی علیه افغانستان سوخته و خود را به دام این بازی‌ها انداخته است. این سیاست در حافظه تاریخی چندین نسل افغان، موجی از دشمنی و بدبینی را نسبت به پاکستان برانگیخته و امروز آن کشور را گیج و درمانده کرده است.

جنایت‌ها و جنگ‌های خونینی که حاکمان نظامی پاکستان علیه پشتون‌ها و بلوچ‌های این کشور انجام داده‌اند، احساس همدردی طبیعی و هویتی را در افغان‌ها قوی کرده است. از همین رو، در آن مناطق نه ارتش پاکستان در امان است و نه پولیسش.

در پنج دهه گذشته، پاکستان سیاست خصومت علیه افغانستان را زیر پوشش دین پیش برد، خود را «قلعه اسلام» خواند و گروه‌ها را به‌نام جهاد روانه افغانستان کرد. اکنون قضیه وارونه شده است: دیگر نه تنها از آن حربه علیه گروه حاکم سودی نمی‌برد، بلکه خود از شبه نظامیان جهادی‌ و تعصب مذهبی متضرر شده است. طالبان پاکستانی، دشمن جدید، را فارغان مدارس این کشور ساخته اند و از این رو قادر به تکفیرش نیستند. مدرسه‌ها و استادان طالبان پاکستانی جایگاه بسیار مهمی در ساختار سیاسیپاکستان دارند.

پاکستان اکنون نه توان استفاده از ابزار تکفیر برای تغییر حاکمان کنونی افغانستان را دارد و نه دیگر میان افغان‌های داخل و بیرون کشور اعتباری برایش باقی مانده است.

این کشور از سر ناامیدی و اضطراب خواهان تغییر حاکمیت در افغانستان است، اما باید بداند که اگر حاکمیتی مشروع و ملی بنا به اراده ملت بر سر کار آید، نگرش‌ها و ذهنیت‌ها نسبت به پاکستان تغییر نخواهد کرد، مگر آن‌که پاکستان رفتار خود را در قبال افغانستان تغییر دهد.

مقاله‌هایی که در زاویه منتشر می‌شوند، بیانگر دیدگاه نویسندگان است و لزوما نظر تحریریه افغانستان اینترنشنال نیست. صفحه زاویه با انتشار دیدگاه‌های گوناگون، می‌کوشد فضای گفت‌وگوی باز بین دیدگاه‌های متفاوت را فراهم کند.

خبرهای بیشتر

رادیو