اسماعیل میاخیل، رئیس سابق تلویزیون ملی افغانستان در مقاله‌ای که به افغانستان اینترنشنال فرستاد، نوشت که زلمی خلیل‌زاد بار دیگر در نقش «میانجی‌ خودخوانده» به صحنه بازگشته و با استفاده از شبکه‌های خود در تلاش است طالبان را از طریق پروژه‌های اقتصادی و لابی بین‌المللی مشروعیت ببخشد.

زلمی خلیل‌زاد بار دیگر در صحنه افغانستان ظاهر شده است؛ نه به‌عنوان نماینده رسمی، بلکه به‌حیث یک «میانجی خودخوانده» که میان طالبان و منافع خارجی در رفت‌وآمد است. فعالیت‌های اخیر او مرزهای میان دیپلوماسی، لابی‌گری شخصی و تلاش برای بازسازی اعتبار از دست‌رفته را مخدوش کرده است.

چند هفته پیش آقای خلیل‌زاد در سفری که «غیررسمی» خوانده شده، وارد کابل شد. با این حال او با پروتکل کامل از سوی امیرخان متقی وزیر خارجه طالبان مورد استقبال قرار گرفت؛ استقبالی که معمولا برای فرستادگان رسمی انجام می‌شود، نه شهروندان عادی.

صحنه‌ای که در آن یک دیپلومات امریکایی غیرمنتخب، از سوی رژیمی که به رسمیت شناخته نشده، خوش‌آمد گفته می‌شود پیام عمیقی داشت: مردی که هنوز می‌کوشد ثابت کند توافق ناکام دوحه می‌تواند کارا باشد.

روز جمعه زلمی خلیل‌زاد بار دیگر در صحنه ظاهر شد. این‌بار در نشستی میان عبدالغنی برادر معاون اقتصادی رئیس‌الوزرای طالبان و شهیرالطقی، رئیس اجرایی شرکت دلتا انترنشنل از عربستان سعودی. این نشست بر سرمایه‌گذاری‌های نفت، گاز و انرژی تمرکز داشت و شامل بحث درباره مشارکت احتمالی عربستان در پروژه تاپی (ترکمنستان، افغانستان، پاکستان، هند) می‌شد.

طالبان و دلتا انترنشنل توضیح نداده‌اند که چرا زلمی خلیل‌زاد در این نشست حضور داشت یا نقش او در پروژه‌های نفت و گاز چیست.

این حضور تصادفی نیست، آقای خلیل‌زاد پیشینه طولانی در پروژه‌های انرژی منطقوی دارد.

در دهه ۱۹۹۰ او به‌عنوان مشاور یونوکال (Unocal) کار می‌کرد و در طرح نخستین خرید گاز از طریق افغانستان، تحت کنسرسیوم سنت‌گس (CentGas)، مشوره می‌داد. پروژه‌ای که شامل شرکت دلتا اویل سعودی نیز بود. شرکتی که امروز از آن به‌عنوان پیش‌زمینه یا نسخه ابتدایی دلتا انترنشنل یاد می‌شود. هرچند هیچ پیوند تجاری مستقیمی تأیید نشده است، اما هم‌زمانی شبکه‌ها چشم‌گیر است: سه دهه بعد، همان شبکه تجارتی خلیجی دوباره در کابل فعال شده و خلیل‌زاد باز هم در محور جلسه حضور دارد.

در یکی از گفت‌وگوهایی که با محمد‌اشرف غنی رئیس‌جمهور پیشین افغانستان داشتم، بخشی از آن در یکی از پادکست‌ها نیز ضبط و منتشر شده است، او به‌صراحت گفت که زلمی خلیل‌زاد در جریان مذاکرات و پروژه‌های منطقوی، به‌ویژه در بخش گاز و انرژی، با چهره‌های خاص امریکایی و منطقه‌ای در تماس بوده است.

رئیس‌جمهور غنی تأکید کرد که خلیل‌زاد و شماری از مشاوران امریکایی او در تلاش بودند تا با طرح دوباره پروژه تاپی و جلب حمایت پاکستان، یک چارچوب اقتصادی و سیاسی ایجاد کنند که طالبان را به‌‌عنوان نیرویی باثبات در منطقه معرفی کند و مسیر انرژی آسیای مرکزی را به سوی جنوب باز کند. او گفت که این طرح عملا در تضاد با منافع ملی و استقلال افغانستان قرار داشت.

بار دیگر، در حالی‌که طالبان هر روز حقوق اساسی شهروندان افغانستان، به‌ویژه زنان را پایمال می‌کنند، در هر ولایت شکنجه وجود دارد، خلیل‌زاد عملاً چشم بر تمام این واقعیت‌ها بسته است. او به‌جای هم‌سویی با صدای قربانیان و نیروهای غیرطالبان، در تلاش است با رژیمی همکاری کند که مشروعیت ملی و بین‌المللی ندارد. او همه‌روزه با طالبان همکاری می‌کند.

بسیار روشن است که آقای خلیل‌زاد می‌کوشد نشان دهد توافقی که او میان طالبان و ایالات متحده امریکا امضا کرد، در واقع یک «موفقیت» بوده است؛ توافقی که قرار بود صلح بیاورد، اما کشور را به پرتگاه سقوط برد.

بدتر از آن او اکنون به گونه‌‌ای غیررسمی و بدون پنهان‌کاری به‌عنوان مدافع و لابی‌ طالبان عمل می‌کند، با حضور و گفت‌وگوهای پنهان، رژیم طالبان را مشروعیت می‌بخشد و در سطح خصوصی، کشورها و سرمایه‌گذاران را به تعامل با طالبان تشویق می‌کند. به‌جای آن‌که از ناکامی بیاموزد، گویا مصمم است آن را توجیه کند. این دیگر دیپلوماسی نیست، بلکه غرور در لباس تعامل است.

او هنوز هم به این باور است که برخی طالبان به‌ویژه آنانی که در کابل‌اند، به ویژه شبکه حقانی «طالبان خوب» اند، در حالی‌که رهبران قندهار مشکل اصلی به‌شمار می‌روند. او فکر می‌کند می‌تواند از طریق حقانی‌ها اصلاحات بیاورد. این توهم توسط تیم‌های تبلیغاتی هم‌نظر با او تقویت می‌شود، اما برای مردم عادی افغانستان، چنین تفاوتی وجود ندارد، سرکوب، سرکوب است؛ چه از سوی حقانی باشد و چه از آدرس هبت‌الله.

اگر زلمی خلیل‌زاد واقعا به آینده‌ افغانستان باور دارد، باید نفوذ و دسترسی خود را نه برای لابی‌ در حمایت از طالبان یا بازگشت به بازار انرژی، بلکه برای ایجاد یک روند ملی و فراگیر به‌کار گیرد، روندی که طالبان و غیرطالبان را در چارچوبی از حقوق و آزادی‌های شهروندی، نمایندگی از مردم و کسب اعتبار بین‌المللی گردهم آورد.

افغانستان به دیدارهای پنهانی، قراردادهای خصوصی یا نمایش‌های سمبولیک نیاز ندارد. این کشور ما به صداقت نیاز دارد و به سیاسیونی که جرات داشته باشند اشتباهات خود را بپذیرند و تلاش کنند مسئولیت آنرا به گردن گیرند و بهتر از گذشته عمل کنند.

بازسازی این سرزمین از سایه توافق‌های ناکام یا خطوط لوله فرسوده به‌دست نخواهد آمد.

افغانستان زمانی دوباره ساخته می‌شود که مردان و زنان باهم و به‌صورت شفاف کار کنند تا آن‌چه شکسته ترمیم شود. تاریخ به یاد نخواهد داشت که چه کسی برحق بود؛ تاریخ به یاد خواهد داشت که چه کسی جرات کرد تا چیزها را درست کند.

مقاله‌هایی که در زاویه منتشر می‌شوند، بیانگر دیدگاه نویسندگان است و لزوما نظر تحریریه افغانستان اینترنشنال نیست. صفحه زاویه با انتشار دیدگاه‌های گوناگون، می‌کوشد فضای گفت‌وگوی باز بین دیدگاه‌های متفاوت را فراهم کند.

خبرهای بیشتر

رادیو