خودنگارهای از فریدا کالو، نقاش شهیر مکسیکویی، در حراجی ساتبیز در نیویارک به قیمت ۵۴ میلیون و ۷۰۰ هزار دالر به فروش رسید و رکورد گرانترین اثر فروختهشده از یک هنرمند زن را شکست.
تابلوی «رویا - تخت»، خودنگارهای سوررئالیستی از کالو، با قیمتگذاری اولیه بین ۴۰ تا ۶۰ میلیون دالر از سوی یک مجموعهدار خصوصی برای فروش به ساتبیز سپرده شده بود.
آنا دی استاسی، مدیر بخش هنر امریکای لاتین ساتبیز به سیانان گفت که «رویا - تخت» از معدود آثار هنری با این درجه از کیفیت و ارزش بود که همچنان در مالکیت خصوصی قرار داشت.»
این تابلو که نزدیک به سه دهه بهطور عمومی به نمایش گذاشته نشده بود، پیش از فروش در نمایشگاههایی در لندن، هنگکنگ، پاریس و نیویارک به نمایش درآمد.
در این اثر، کالو خود را روی تختی به تصویر کشیده که در زمینهای به رنگ آبی آسمانی شناور است و شاخههای درهمتنیده یک تاک سبز بر بدنش پیچیدهاند. بر فراز تخت او اسکلتی قرار دارد که پاهایش به دینامیت با رشتههایی از دینامیت بسته شده و دستهگلی در دست دارد.
تختخواب یکی از مولفههای تکرارشونده در آثار این نقاش پیشرو و جنجالی اهل مکسیکو است. او که بهشکلی معجزهآسا از یک تصادف مرگبار اتوبوس نجات یافت، تقریبا تمام سالهای کودکی و نوجوانیاش را در تخت و در بستر بیماری گذارند.
همین تجربه تلخ، همراه با درد جسمی مزمن و پیچیدگیهای زندگی شخصیاش، به هسته اصلی دنیای هنری او تبدیل شد.
کالو در اغلب آثارش با تکیه بر واقعگرایی تلخ، نمادپردازی سوررئالیستی و رنگهای درخشانِ الهامگرفته از فرهنگ بومی مکسیکو، زندگی، رنج و هویت زنانه را به زبانی تصویری و صمیمی روایت کرده است.
عنوان گرانقیمتترین نقاشی از یک هنرمند زن پیش از این به اثری از جورجیا اوکیف، هنرمند امریکایی اختصاص داشت که سال ۲۰۱۴ به مبلغ ۴۴ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار به فروش رفت.
استاسی جایگاه فریدا کالو در تاریخ هنر را «یکتا» خواند و گفت که «آثار این هنرمند در عین حال که بازتاب دنیای شخصی او هستند، ماهیتی جهانشمول دارند و همین سبب میشود مردم با نقاشیهای او پیوندی درونی برقرار کنند.»
کالو در کنار آفرینش هنری، یک چهره فعال سیاسی و اجتماعی هم بود و با صراحت درباره مفاهیم چالشبرانگیزی چون هویت و استقلال زنان، استعمار فرهنگی و عدالت اجتماعی سخن میگفت.
رابطه پر فراز و نشیب او با دیهگو ریورا، نقاش برجسته مکسیکو، که با وجود ۲۱ سال اختلاف سنی در سالهای نوجوانی کالو شکل گرفت، از منابع الهام این هنرمند زن به شما میرفت.
ژولی کورن، تاریخنگار هنر، درباره کالو میگوید: «برای درک علاقه و شوقی که او را احاطه کرده است، باید به مرگ او در سال ۱۹۵۴ برگشت. هرچند در سکوت و بیتوجهی مُرد، اما با ظهور فمینیسم در اواخر دهه ۱۹۶۰، نام او دوباره سر زبانها افتاد. آن زمان، زنان هنرمند شروع کردند به تحقیق درباره تاریخ هنر و فریدا کالو کشف و تبدیل به نماد شد، زندگینامهاش منتشر شد و در سال ۱۹۸۲، برای اولین بار فیلمی از زندگی او ساخته شد و به نمایش در آمد. در دهه ۱۹۹۰، نمایشگاههایی از آثارش برگزار شد و محصولاتی با نام او تولید شد که موفقیت چشمگیری داشتند.» این آغاز دورهای بود که این تاریخنگار هنر آن را «فریداشیفتگی» مینامد.
نام این هنرمند مکسیکویی قرن بیستم بار دوم در سال ۲۰۰۲ سر زبانها افتاد؛ وقتی فیلمی از زندگی او با بازی سلما هایک، هنرپیشه مکسیکویی-امریکایی، به نمایش درآمد.
سه سال بعد، موزه «تیت مدرن» لندن نمایشگاهی از آثار او ترتیب داد و در سال ۲۰۰۷، بهمناسبت صد سالگی این نقاش، نزدیک به ۵۰ کتاب از زندگی و آثارش به انتشار یافت.

