روزنامه گاردین در گزارشی با اشاره به درگیریها میان اسرائیل و ایران نوشت که علی خامنهای اکنون در گوشهای گرفتار آمده و به پایان خود نزدیک است. براساس این گزارش رهبر ایران در تمام عمر کوشیده بود از این وضعیت دوری کند.
گاردین دوشنبه، ۲۶ جوزا در مطلبی تحلیلی از خطبههای خامنهای در نماز جمعه ماه میزان سال گذشته به مناسبت کشته شدن حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان یاد کرد که اولین حضور او در نماز جمعه پس از پنج سال به شمار میرفت.
رهبر جمهوری اسلامی در آن خطبهها لحنی سازشناپذیر داشت و در برابر هزاران نفر از طرفدارانش اعلام کرد: «اسرائیل زیاد دوام نخواهد آورد.»
او اقدام نظامی جمهوری اسلامی علیه اسرائیل را «مجازاتی علیه سگ هار امریکا» خواند، از «قدرت و صلابت در برابر دشمن» گفت و تاکید کرد سیاست نظام برای «مجازات» اسرائیل پس از حملات آن زمان به ایران، «نه تعلل و نه شتابزدگی» است.
این سخنان چند روز پس از کشته شدن حسن نصرالله در حمله هوایی اسرائیل به مقر این گروه در بیروت بیان شده بود. گاردین این حادثه را ضربهای «شخصی و سخت» بر خامنهای که سالها با حسن نصرالله رابطه نزدیک داشت، توصیف کرده است.
حمله هوایی و گسترده جدید اسرائیل به ایران که از بامداد جمعه ۲۳ جوزا آغاز شد، ضربه مشابه دیگری به علی خامنهای است. هرچند به گفته گاردین، این حمله باعث سرکشی بیشتر تهران و شلیک رگبار موشک و پهپاد به سمت تلآویو شده، اما به نظر نمیرسد این اقدام متقابل مانع ادامه حملات اسرائیل شود.
علی خامنهای در حال حاضر با گزینههای محدود و نامطلوبی روبهروست، شرایطی که رهبر «محتاط، عملگرا، محافظهکار و بیرحم» جمهوری اسلامی همواره کوشیده از آن دور بماند.
آغاز یک مسیر رادیکال
گاردین نوشت علی خامنهای که فرزند روحانی کمنفوذی از طبقه متوسط در شهر مشهد بود، نخستین قدمهای خود را بهعنوان یک شخصیت رادیکال در فضای پرتنش اوایل دهه ۱۳۴۰ برداشت.
او در قامت طلبهای جوان در قم، سنتهای اسلام شیعه و اندیشه رادیکال روحالله خمینی را پذیرفت.
تا اواخر دهه ۱۳۴۰، علی خامنهای ماموریتهای محرمانهای برای روحالله خمینی که آن زمان در تبعید بود، انجام داد و شبکههایی از فعالیتهای اسلامگرایانه را سازماندهی کرد.
این رسانه بریتانیایی افزود اگرچه علی خامنهای علاقه آشکاری به ادبیات غربی، بهویژه لئو تولستوی، ویکتور هوگو و جان اشتاینبک داشت، اما در ایدئولوژیهای ضد استعماری و احساسات ضد غربی آن دوران غوطهور شده بود.
صعود به راس هرم قدرت
علی خامنهای که پس از انقلاب ۱۳۵۷ بهسرعت جایگاه خود را در حلقه قدرت تثبیت کرده بود، پس از مرگ خمینی در سال ۱۳۶۸ بهعنوان جانشین او انتخاب شد.
او بلافاصله از این موقعیت برای تحکیم کنترول خود بر دستگاه حکومت استفاده کرد.
یکی از پایگاههای کلیدی قدرت خامنهای، سپاه پاسداران بود که گاردین آن را «قلب تپنده رژیم» و «نیروی قدرتمند نظامی، اجتماعی و اقتصادی» توصیف کرده است. اما رهبر جمهوری اسلامی متحدان و حامیان قدرتمند دیگری نیز پیدا کرد.
گاردین نوشت در طول دهه ۱۳۷۰، علی خامنهای قبضه قدرت خود را با حذف مخالفان و پاداش به وفادارانش تقویت کرد. حتی شاعرانی که زمانی او به آنها علاقه ابراز کرده بود، هدف سرویسهای امنیتی قرار گرفتند.
بر اساس این تحلیل، زمانی که محمد خاتمی در سال ۱۳۷۶ با اکثریت قاطع در انتخابات ریاستجمهوری پیروز شد، علی خامنهای تا حدی آزادی عمل به او داد اما همزمان سخت تلاش کرد تا هسته رژیم و ایدئولوژی آن را از چالشهای جدی محافظت کند.
راهبرد نیابتی
علی خامنهای از تلاشهای سپاه پاسداران برای مقابله با نیروهای امریکایی در عراق پس از حمله ۲۰۰۳ و گسترش نفوذ جمهوری اسلامی در این کشور حمایت کرد.
گاردین این موضع را نشانه گسترش استراتژی او برای تکیه بر نیروهای نیابتی جهت اعمال قدرت در منطقه و تهدید اسرائیل ارزیابی کرده است. اما این تاکتیک که ممکن بود هوشمندانه به نظر برسد، تحت فشار حملات اسرائیل فروپاشید و اتحاد دیرینه جمهوری اسلامی با دمشق نیز با سقوط حکومت بشار اسد پایان یافت.
آغازِ پایان
گاردین اشاره کرده است که موجهای پیدرپی نارضایتی و ناآرامی در داخل کشور با سرکوب وحشیانه و رفتار خشن علیه زنان، همجنسگرایان و اقلیتهای دینی پاسخ داده شده و این وضعیت، همراه با بحران اقتصادی، بسیاری از حامیان سابق جمهوری اسلامی را مایوس کرده و دامنه ناآرامیها را گسترش داده است.
علی خامنهای بیش از سه دهه تلاش کرده فشارهای نیروهای متضاد داخلی را مدیریت کند، از جنگ مستقیم بپرهیزد و میراث خمینی و قدرت خود را حفظ کند.
با اینحال، به نوشته گاردین، او که اکنون پیر و بیمار است، با بزرگترین چالش دوران رهبریاش روبهرو شده و دوران حکمرانیاش به پایان خود نزدیک میشود.