احمدضیا سراج، رئیس و اجمل عابدی، معاون امنیت ملی حکومت پیشین در مقالهای نوشتهاند که دو دهه پس از حمله ۱۱ سپتامبر، القاعده نهتنها زنده است، بلکه فعالیتهایش را در شبکههای جهادی جهانی گسترش داده است.
آنها تاکید کردند که بهرغم تلاشهای بینالمللی برای از بین بردن القاعده، این شبکه همچنان به عنوان چتری برای دیگر گروههای تروریستی عمل میکند.
احمدضیا سراج و اجمل عابدی در این مقاله که در نشریه مطالعات امنیتی «سیفر بریف» منتشر شد، نوشتهاند که القاعده با طرح تئوری «جهاد بیپایان» و نفوذ عمیق در میان گروههای متحد، از جمله طالبان، بدون هراس به گسترش فعالیتهای خود ادامه داده است. مقاله تاکید کرده که فعالیتهای خطرناک این شبکه از سوی جامعه جهانی دستکم گرفته شده است.
آنها نوشتهاند که القاعده در جبههای میجنگد که به زمان، سرزمین و دیگر نقاط متعارف محدود نمیشود و این دلیل اصلی گسترش و پایداری فعالیتهای این گروه است. مقاله همچنین تاکید کرده است که ایدئولوژیی که پیروان القاعده را به جنگیدن وا میدارد، منافع مادی نیست و این امر سبب شده است که این شبکه در میان گروههای مختلف جهادی نفوذ کند.
مقاله تاکید دارد که رهبری القاعده یک استراتژی آگاهانه را برای حفظ انسجام ایدئولوژیک در سراسر شبکه جهانی خود به کار گرفته است. این انسجام به طور قابلتوجهی به این سازمان قدرت داده است تا به ماموریت خود ادامه داده و ایده «جهاد بیپایان و مداوم» را تبلیغ کند. مفهوم جهاد دائمی هرگونه نیاز به یک جدول زمانی مشخص برای پیروزی را از بین میبرد و حس صبر استراتژیک را در میان جنگجویان این گروه تقویت میکند.
در این مقاله آمده است که یک مقام ارشد طالبان از شورای پیشاور در سال ۲۰۱۹ در یک نشست مخفیانه در کابل، گفته است که القاعده هیچ وعدهای برای تغییر مادی زندگی مردم نمیدهد، بلکه آخرت را بر زندگی دنیوی اولویت میدهد. انگیزه جنگجویان این گروه منافع مادی نیست و آنها برای آخرت میجنگند. به گفته او، القاعده به اعضای خود این باور را القا میکند که زندگی دنیوی با تمام سختیهایش، یک آزمون موقت است و صبر برای دستیابی به پیروزی و موفقیت هم در این زندگی و هم در زندگی ابدی ضروری است.
این دو مقام ارشد امنیتی حکومت پیشین نوشتند گام حسابشده دیگری که با حمایت ایمن الظواهری اجرا شد، این گروه را از یک ساختار سلسلهمراتبی متمرکز به «شبکهای از شبکههای غیرمتمرکز» تبدیل کرد. این تغییر استراتژیک به القاعده اجازه داد تا پایگاه جذب نیروی خود را متنوع کند. القاعده که زمانی تحت سلطهی حلقه کوچکی از اعراب خاورمیانه بود، با این ترفند به شبکه گستردهتری متشکل از هزاران نفر تبدیل شده است.
وفاداری دوگانه میان طالبان و القاعده
مقاله همچنین تاکید دارد که گزارشهای اخیر امنیتی نشان میدهد وفاداری دوگانه میان طالبان و القاعده افزایش یافته و به یک پدیده معمول در میان دیگر گروههای تروریستی در مناطق آسیای مرکزی تبدیل شده است.
مقاله تصریح میکند که القاعده گروههایی مانند طالبان، شبکه حقانی، حزب اسلامی ترکستان و سایر سازمانهای تروریستی در آسیای مرکزی و جنوبی را امتداد بازوی نظامی خود میداند. به باور نویسندگان مقاله، القاعده محافظت و توانمندسازی این گروهها را حتی با وجود ریسک بلند شخصی و عملیاتی برای حفظ اقتدار جهانی خود ضروری میداند.
آقای سراج و عابدی در ادامه این مقاله نوشتهاند که بقای القاعده تصادفی نیست؛ بلکه نتیجه تلفیق آگاهانه از «ایدئولوژی، استراتژی و فریب» است. این گروه با قرار گرفتن در اکوسیستمهای شبهنظامی گستردهتر، با فشارهای جهانی سازگار شده و در عین حال به دیدگاه اصلی خود یعنی «جهاد بیپایان» در جستجوی آخرت متعهد مانده است.
به باور نویسندگان این مقاله، تا زمانی که این ایدئولوژی پابرجا بماند، القاعده یک تهدید مداوم و دستکم گرفتهشده باقی خواهد ماند.