نخستین بار در بازیهای المپیک ١٩٢٤ پاریس، یعنی ٩٩ سال پیش، روز دوم جولای به مناسبت تأسیس انجمن جهانی ورزشینویسان (AIPS)، روز جهانی خبرنگاران ورزشی نامگذاری شد. در این روز از خدمات خبرنگاران، نویسندگان، گزارشگران و عکاسان ورزشی در سراسر جهان بزرگداشت میشود.
از این روز برای بهبود و ارتقاء خبرنگاری ورزشی و استفاده از ورزش به عنوان وسیلهای برای رسیدن به صلح جهانی، عدالت و بیطرفی در دنیا بزرگداشت میشود. در واقع، دوم جولای هر سال فرصتی مناسب برای پاسداشت از زحمتهای خبرنگاران ورزشی است. کسانی که میتوانند ارزشهای والای انسانی را نه تنها در ورزش، بلکه در همه جا گسترش دهند.
کسانی که با تلاش شبانهروزیشان ضمن اطلاعرسانی شادابی، شادی و سلامتی را نیز با احساس غرور به ملتها هدیه میدهند. حرفهای که در واقع پنجره بازی شده است به دنیای انسانیتر و بهتر. ماحصل کار خبرنگاران ورزشی، مثل خود ورزش، صلح، دوستی و دنیای بهتر است.
در ابتدا در جریان بازیهای المپیک ١٩٢٠ در بلجیم بود که یک روزنامهنگار فرانسوی به نام «فرانتر زیشل» پیشنهاد تشکیل اتحادیهای برای خبرنگاران ورزشی جهان را مطرح کرد؛ اما چهار سال طول کشید تا این اتحادیه شکل بگیرد.
هدف این اتحادیه احترام به ملیت، سیاست، مذهب، رنگ، نژاد، جنسیت و اعتقاد اعضای آن است و سعی میکند در صحنههای بینالمللی ورزش، در جهت تهیه خبر، گزارش، فیلم و عکس تسهیلات فراهم کند. مرکز این تشکیلات در حال حاضر در بوداپست هنگری است.
شاید بسیاری ارزش کار خبرنگاران ورزشی را ندانند و کار آنها زیاد به چشم نیاید؛ اما خبرنگاران ورزشی شب و روز بیدار هستند و در طول سال، صدها رقابت ورزشی را در وقت و زمان مناسب و با دقت به مردم اطلاعرسانی میکنند.
بسیاری معتقدند که اگر خبرنگاران ورزشی نبودند، هواداران ورزش در دنیا به خبرها، تصاویر، مسابقه و اطلاعات درباره تیمها و قهرمانان ورزش با سهولت دسترسی نمیداشتند.
با این حال، خبرنگاران ورزشی افغانستان از بیتوجهی نهادهای حامی رسانه و کمبود امکانات برای پوشش رویدادهای ورزشی نگراناند. آنها معتقداند که خبرنگاری ورزشی در افغانستان به چشم «انگشت ششم یا موجودات اضافی دیده میشود».
خبرنگاران ورزشی افغانستان میگویند که آنها از یک طرف با کمبود امکانات و فضای رشد روبهرو هستند و از طرف دیگر تلاشهای شبانهروزیشان، از سوی رسانهها و جامعه جهانی، جدی گرفته نشده است.
مسرور تابش، یکی از خبرنگاران ورزشی افغانستان میگوید: «رسانهها در بیست سال گذشته فقط چند دقیقه محدود از وقت خود را به ورزش اختصاص میدادند و معمولا بخش ورزش، طردشدهترین و بیامکاناتترین بخش رسانهها بود.»
به گفته آقای تابش، «خبرنگاران ورزشی کمترین دستمزد را در بین خبرنگاران میگرفتند، طوری که بسیاری با وجود علاقهمندی زیاد به این حرفه، به خاطر مشکلات زیاد فرا راه خبرنگاری ورزشی، این حرفه را رها کردند.»
او افزود: «خبرنگاران ورزشی معمولا دارای کمترین مصونیت کاری هستند. آنها هیچ وقت دسترسی عادلانه و متناسب با زحمتهایشان به حقوق و امتیازهای شغلی نداشتند و کارفرمایان رسانه در افغانستان بهسادگی میتوانستند حقوق و امتیازاتشان را انکار کنند و دستگاههای قضایی را نیز دور بزنند.»
آقای تابش باور دارد که «خبرنگاران ورزشی شبیه دیگر خبرنگاران، با خطرات امنیتی زیادی مواجه بودند؛ چون به غیر از سایر خطرهای امنیتی، بسیاری از مسؤولان و اهالی ورزش افغانستان دوست داشتند تمام مسائل را مثل زمین ورزش، با مشت و لگد حل کنند.»
او گفت: «به همین خاطر، بارها خبرنگاران ورزشی، هتک حرمت و لتوکوب شدند و با صورت خونین و زخمی به دفتر کار خود بازگشتند.»
این خبرنگار باور دارد که خبرنگاران ورزشی از حق دسترسی به اطلاعات نیز محروم بودند و به دلیل «قلدرمآبی فضای ورزش» نمیتوانستند از مسئولان آن در زمینه چگونگی هزینهها و درآمدها سوال کنند.
خبرنگاران ورزشی، فدراسیون خبرنگاران ورزشی افغانستان و دیگر نهادهای حامی رسانهها را متهم میکنند که آنها را جدی نمیگرفتند و به مشکلاتشان رسیدگی نمیکردند.
ذبیحالله شهزاد، یکی دیگر از خبرنگاران ورزشی افغانستان میگوید: «اصل مسئله به عدم توجه رسانهها به بخش ورزش و خبرنگاران ورزشی برمیگردد که در تمام یک شبانهروز و بیستوچهار ساعت، فقط سه یا چهار دقیقه به ورزش اختصاص میدادند.»
آقای شهزاد باور دارد که «معمولا پیشپا افتادهترین خبر سیاسی، نسبت به مهمترین خبر ورزشی برای مسئولان رسانهها اهمیت بیشتر داشت. معمولا آخرین موتر، آخرین کمره، کمترین امکانات و آخرین فرصت در اختیار خبرنگاران ورزشی بود تا آنها خبرها و گزارشهای ورزشیشان را پوشش دهند.»
مهدی غلامی، خبرنگار و گزارشگر ورزشی دیگر است که به برخی مشکلات این حرفه در افغانستان اشاره میکند: «فدراسیون خبرنگاران ورزشی تشکیل شد؛ اما این فدراسیون هیچ وقت نتوانست به دلیل عدم برنامه مدون و خوب، راهگشا باشد. افراد برای رسیدن به اهداف شخصی از آن بهره بردند و فدراسیون نتوانست در رشد خبرنگاری ورزشی در افغانستان تحولی ایجاد کند.»
به هر حال، خبرنگاری ورزشی در افغانستان مثل گذشته مهجور و طرد شده است و هرگز نتوانسته است به طوری که نیاز و شایسته است به حق خودش برسد؛ رشتهای که به گفته خبرنگاران ورزشی افغانستان «انگشت ششم بود و حالا شاید انگشت ششم هم نباشد.»